خلاصه ماشینی:
"اگر نقاشی پشت شیشه تبدیل به یک موزه میشود،بیشتر به این خاطر است که نقاشی پشت شیشه،شکستنی است،و اگر ما همین چند اثر را هم در موزهای نگه نمیداشتیم،قضاوت فرنگیها این بود که نقاشی پشت شیشه اصلا ربطی به ایران ندارد،و جالبتر اینکه خود ما هم پذیرفتهایم،ولی خوشحالم که بخشی از این هنر را حفظ کردهایم.
به گمانم بحث شما به این معناست که آیا ما داریم برای هنرهای ملی و مردمیمان مجلس یادمان میگیریم؟و آیا امید داریم که به جامعه باز گردند؟ به عنوان کسی که این دایرة المعارف را در حد توانم دنبال کردم و میکنم،میتوانم بگویم:امکان اینکه این هنرها مجددا حیات پیدا کنند،اصلا وجود ندارد؛چون هنر زاییدهء شرایط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی زمان خود است؛یعنی به قول مرحوم لرزاده، درقفس،گچبریکردن امکان ندارد.
یک ارتباط خود جوش بین مردم و هنرمندان به وجود میآید،و این آغاز مانیفست دایرة المعارف هنرهای مردمی ایران است.
به دلیل این که بعد از این تجربه به این نتیجه رسیدیم که ما نه در یک ساختار عمومی و ارتباط عام،بلکه به عنوان حفظ هویتهای فرهنگی و هنری باید این اطلاعات را جمع آوری کنیم؛یعنی اگر نقاشی روی کاشی را نگهداریم یا نقاشی قهوه خانهای را نگهداریم،به این معنا نیست که برویم یک قهوه خانه در باغ فردوس بسازیم و آنها را وادار کنیم لباس عهد قاجاری بپوشند و دیزی بخورند تا این تابلو کار برد خود را پیدا کند."