چکیده:
برای درک بلاغت زبان فارسی و کشف و شناسایی قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحوی آن شروع کرد. از این طریق مشخص می شود که ساخت های نحوی در حالت عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیت هایی که القای غرض بلاغی و معنای خاصی مدنظر است، چه تغییراتی پیدا می کنند؛ زیرا ساخت نحوی که همان چگونگی نظم و ترتیب اجزاست، بر اساس معنا و اغراض بلاغی شکل می گیرد. هر نوع «تغییر در جایگاه دستوری و معمولی اجزا»، «دگرگونی در صورت جمله ها» و هرگونه «حذف یا اضافه ای» که در کلام صورت می گیرد، ناشی از اغراض بلاغی است. این مقاله با تکیه بر سخن سعدی به عنوان نمونه بارز بلاغت زبان فارسی، به بررسی مهم-ترین بسترهای بلاغت در نحو زبان فارسی می پردازد که انتقال معنا و القای اغراض بلاغی از طریق آنها صورت می گیرد. هدف از این پژوهش، شناسایی بستر های کلان و کلی نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی است که هر کدام از آنها می تواند مصداق های زیادی را شامل شود. همچنین سعی بر این است تا نشان داده شود که معمولا با هر کدام از این ظرفیت ها، چه معانی و اغراض و مقاصدی بیان می شود. نتیجه کار نشان می دهد که «جابه جایی اجزای کلام»، «تغییر در ساخت و صورت جمله ها» و «افزایش و کاهش نحوی»، ظرفیت هایی هستند که برای بیان اغراض بلاغی در نحو زبان فارسی کاربرد دارند.
In order to understand the rhetoric of the Persian language and to discover its rules and principles, it is necessary to study and analyze its syntactic structures. By this manner, the order of syntactic structures in normal status can be recognized the changes that happen due to rhetorical purposes could be distinguished; because the syntax structures, which are the various orders of the components, are forming according to meaning and rhetorical purposes. Any kind of "change in the grammatical position of the components", "change in sentence form" and any "deletion or addition" in the word are the result of rhetorical purposes. This article focuses on Sa'di's work as a prominent example of Persian rhetoric, examining the most important fields of rhetoric through which the transfer of meaning and the induction of rhetorical goals take place. The purpose of this research is to identify the general fields of Persian language syntax in inducing rhetorical goals, each of which can include many instances. It also attempts to show what meanings and purposes are usually expressed with each of these capacities. The results show that "displacement of word components", "change in structure and formation of sentences” and "syntactic increase and decrease" are the main means used to express rhetorical purposes in Persian syntax.
خلاصه ماشینی:
در زبان فارسي براي اينکه ساخت نحوي را بتوان مطـابق معنا و غرض بلاغي مورد نظر درآورد، عمدتا با سه شيوه مي توان در ساخت هـاي نحـوي تغيير ايجاد کرد که اين سه شيوه، مهم ترين بسترهاي بلاغت در زبـان فارسـي محسـوب مي شود: ١- جابه جايي اجزا ٢- تغيير صورت اجزا ٣- کاهش و افزايش نحوي.
بيان معنا: براي اينکه ساخت و صورت کلام دقيقا مطـابق معنـاي مـورد نظـر درآيـد، گاهي لازم است که تغييراتي در جاي اجزا داده شود که با حالت معمـولي و اوليـه کـلام تفاوت دارد، مانند دو نمونة زير: الف ) جابه جايي اجزاي کلام براي بيان حصر و تخصيص : يکي از مفاهيمي کـه بـراي بيان آن، در جايگاه اجزا جابه جايي صورت مـي گيـرد، مفهـوم حصـر و تخصـيص اسـت .
در جمله هاي اسنادي هرگاه مقصود اين باشد که مسنداليه در مسـند حصـر شـود، طوري که نفي حالات مقابل مسند کند، مسند بر مسنداليه مقدم مي شود: دار القــرار خانــه جاويــد آدمــي اســت ايـن جـاي رفـتـن اسـت و نـشايد قرار کرد (همان، ١٣٨٩: ٧١٢) اگر اين تغيير و جابه جايي صورت نمي گرفت ، براي بيان مفهوم مـورد نظـر کـه نفـي حالات مقابل «دارالقرار» است ، يا بايد قيد حصر و تأکيد همراه آن ذکر مي شد و يا اينکـه عبارت «نه جاي ديگر» در پايان جمله مي آمد؛ اما همين جابه جايي کـار هـر دو حالـت را انجام داده است و ذکر آنها را بي نياز کرده است .