چکیده:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال 57 ایران به قدرتی تجدید نظر طلبی تبدیل شده است که همواره خواهان تغییر نظم موجود در منطقه و سایر نقاط جهان بوده است. از جمله کوتاه کردن دست قدرت های امپریالیستی فرا منطقه ای همچون امریکا در خاورمیانه ، صدور انقلاب به منطقه و جهان با داعیه ی اسلامی و همچنین حمایت از مستضعفان و ملت های مسلمان در مقابل استکبار جهانی. با این تفاسیر امریکا همواره ایران را به خاطر رفتارها و سیاست های داخلی و منطقه ای که دارد به حمله نظامی تهدید کرده است. اما بارها بعد از تبلیغات گسترده حمله به ایران، حمله نظامی امریکا به ایران منتفی شده است. در این پژوهش سعی داریم به این سوال پاسخ دهیم که به چه علت امریکا بعد از اینکه بارها ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است، این حمله صورت نگرفته است ؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح است این می باشد که قدرت های بزرگ از جمله امریکا زمانی مبادرت به جنگ می کنند که زیست و بقای آنان در خطر باشد یا جنگ آخرین راه حل ممکن باشد. لذا ایران چون تهدیدی برای بقای امریکا نمی باشد و راه حل های دیگری برای مهار ایران دارد لذا ضرورتی برای مبادرت به جنگ نمی بیند. نوع پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و با توجه به اسناد و مدارک و شواهد موجود می باشد.
Abstract: After the victory of the Islamic Revolution of Iran, led by Imam Khomeini, in the year 57, Iran has become a power of revisionism, which has always sought to change the order in the region and elsewhere in the world. Including shortening the hands of the trans-regional imperialist powers such as the United States in the Middle East, issuing a revolution to the region and the world with Islamic claims, as well as supporting the oppressed and Muslim nations against global arrogance. With these interpretations, the United States has always threatened Iran with military strikes due to its domestic and regional policies and practices. But several times after the massive propaganda campaign against Iran, a military strike against Iran has been eliminated. In this paper, we try to answer the question of why the United States did not carry out the attack after repeatedly threatened Iran with a military strike؟ The hypothesis in response to this question is that major powers, including the United States, are once fighting for a war whose survival is at stake or the war is the last possible solution. Therefore, Iran is not a threat to the survival of the United States and has other solutions to contain Iran, so it does not need to go to war. The type of research is descriptive-analytic and the method of collecting library information and according to the documents and evidence available.
خلاصه ماشینی:
در ايـن پژوهش سعي داريم به اين سوال پاسخ دهيم که به چه علت امريکا بعد از اينکه بارها ايران را بـه حملـه نظـامي تهديد کرده است ، اين حمله صورت نگرفته است ؟ فرضيه اي که در پاسخ به اين سوال مطرح است اين مـيباشـد که قدرت هاي بزرگ از جمله امريکا زماني مبادرت به جنگ ميکنند که زيست و بقاي آنان در خطر باشد يا جنگ آخرين راه حل ممکن باشد.
در حالي که تضعيف ايران به عنوان اصليترين قدرت منطقه اي مورد توجه آمريکـا و متحدان منطق هاي آن بود، بيداري اسلامي بسياري از کشورهاي محور سازش را با چالش هـاي جديد داخلي مواجه نموده و از توان آن ها براي افزايش فشار بر محور مقاومت کاسته اسـت ، هـر چند اين تحولات به صف بندي ميان کشورهاي منطقه دامن زده است .
www / / :http ) مطالعات و محاسبات انجام شده در زمينه تخمين پتانسيل انرژي باد در ايران نشـان داده انـد که تنها در ٢٦ منطقه کشور ميزان ظرفيت اسمي سايت ها با در نظر گرفتن يـک رانـدمان کلـي ٣٣/٠ در حدود ٦٥٠٠ مگاوات است و اين در شرايطي است که ظرفيت اسمي کل نيروگـاه هـاي توليد برق کشور در حال حاضر ٣٤٠٠٠ مگاوات است .
اول اينکه اين توان يک توان بالقوه هست و اگر ايران بخواهد آن را به توان بالفعل تبديل کنـد و آن را در راستاي قدرت نظامي و اقتصادي سوق بدهد نياز به درآمد بيشتر و ارتقاء کيفيت استخراج و بهره برداري از منابع و ذخاير را دارد و همچنين به بازاري براي فـروش و دوم اينکـه تـوان ملـي يـا قدرت تهاجمي يک کشور زماني ايجادکننده تهديد جدي است که فاصـله تـوان ملـي دو رقيـب نزديک شود و به عبارت ديگر تفاوت چشمگيري احساس نشود.