چکیده:
با ورود به قرن بیست و یکم، نظام عمومی دولتهای ملی که حاصل معاهده وستفالی بودند به مرور دچار تحول شده و اقتدارات انحصاری خود را به نفع نظم جهانیِ در حال ایجاد و ارزشهای بشری واگذار میکنند. دولت – ملت با شاخصهای قرن هفدهم هم اکنون در عناصر خود به نسبتهای متفاوت دستخوش تغییراتی از حیث یکتایی شده است. این تغییرات دولتها را از تصمیمگیران انحصاری داخلی و نظام بینالملل به تابعانی از حقوق بین الملل در کنار سایر کنشگران بین المللی تبدیل کرده است. این تابعیت ناشی از متغیرهایی است که گاه تمامیت یک دولت – ملت را مورد بازنگری قرار داده و وی را در اعمال نظم مورد نظرش با سوالات و محدودیتهایی علی الخصوص بایسته های حقوق بشری و صلح عمومی مواجه کردهاند. این تحولات در ساخت دولت بر اساس پروسهای که از آن به «جهانی شدن» نام برده میشود قابل تحلیل و مطالعه است. با این وجود این پروسه بر مبنای نظریاتی که جریان جهانی شدن و ارتباط آن را با ساخت دولت تحلیل و توضیح داده و همچنین اقدام به ساماندهی میکنند خود یک فرآیند است که از آن با عنوان نظریات «جهانیشدن دولت» یاد شده و در این مقاله نگارندگان با تحلیل حقوقی به این سوال پاسخ خواهند داد که «در فرآیند جهانی شدن، چه الزامات ساختی بر دولت تحمیل شده و چگونه می توان با شناسایی چالشهای موجود، از فرصتهای موجود بهره برد؟».
With the arrival of the twenty-first century, public system, national governments were the result of the Treaty of Westphalia has evolved browsing, and its exclusive authority in favor of a world order being created and lost human values addressing. Nation - state indicators seventeenth century, now in its elements in different ratios have been changes in terms of uniqueness. The changes of governments to monopolize decision-making domestic and international system of international law to nationals along with other international actors has become. The nationality of variables that sometimes the integrity of a nation - state to re-examine gives and Its intended to impose order and limitations, particularly due to questions of human rights and peace have faced. These reforms in process of building the state on the basis that it "globalization" can be named is an analysis and study. In this paper, authors legal analysis will respond to the question, "In the process of globalization, the construction requirements imposed on State and how to identify existing challenges, take advantage of opportunities?".
خلاصه ماشینی:
(Khor,Martin,1999: 58) با توجه به نظريات مزبور ميتوان جهاني شدن را اين گونه تعريف نمود: «جهاني شدن فرايندي اسـت صـنعتي، اقتصـادي، اجتمـاعي و سياسـي کـه در آن قيدوبنـدهاي جغرافيايي، قواعد سخت ملي و حاکميت دولت بر روابط اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي سـايه افکنده است ، از بين ميرود و مردم بطور فزاينده مخصوصا از طريق رسانه ها و البته در بستر صـنعتي شدن (نسل سوم ) از کاهش اين قيد و بندها آگاه شده و تعهدشان را به دولت ملت خود کـم رنـگ تـر ديده و عملا نقشيهمانند يک شهروند جهانيبازي ميکنند.
البته ميان اين دو يک تفاوت ظريف وجود دارد بدين صورت که در ايجاد نظام دولـت ملت نقش غرب و تحولات غرب يکتا و کاملا تحت کنترل بود ولي در فرآيند جهاني شدن اين نقش ◊ 89 بي تأثير از ساير بازيگران برجسته نيست ، بازيگراني که همانند کشورهاي اسلامي، طرح هايي مبتنـي بر مدل دارالاسلام و امت اسلامي دارند و اگـر سـير طبيعـي ناشـي از بيـداري اسـلامي در آنهـا بـا دست اندازي و توطئه و يا انحراف روبرو نشود جهاني شدن جرياني ماهيتا متفاوت از غرب و وسـتفالي پيدا خواهد کرد.
اين افراد براي تعريف خود واژه جهاني سازي را به کار مي برند، يعني پديده اي که به صورت مصنوعي خلق شده است ، اما برخي ديگر معتقدنـد جهـاني شـدن فراتر از غربي شدن است ، به طور مثال فرهنگ چيني هم در جهان امـروز در حـال گسـترش اسـت .