خلاصه ماشینی:
بهمن حمیدی گفتار اندر شیرینشدن نیش طنز دربارهی کاریکاتور زیر مطلبی طنزآمیز بنویسید.
آوردهاند که طنزپردازی را کودکی در راه بود و جز قلمیش تلخ و گزنده در چنته نبود.
نیشخندی آراست و با زنش گفت:بیخ قلم بر خاک بنشانیم تا نیش کشد و از نیشش قلمی دیگر برآریم و فرزندمان را،هم به خردی نیش زبان ربیاموزیم تا در بزرگی حواله پشت حواله بیند و بینواله نماند.
زن مطایبت شوی به فال نیک گرفت و زمینی جست پاک و بکر و بن قلم بر خاک کرد.
شوی که درفش نیش افراشته یافت،لولهنگ همت برجوی کرد و از آب نهال غافل نماند؛گاه نیز کودی بیفزوید از مرکب چین.
فصلی نپایید که قلم نیش زد:جوانهای سبز از راست و نیشی سرخ از چپ و دو خاری آبگون از پس و پیش.
قضا را گذار نحل1بر قلم افتاد.
نهالی دیدند بر سر نیش و در بغل نیش و خنجر خار حمایل.
گردش حلقه زدند و چشم چهار کردند و عربده سر دادند که«وای ما!آدمیزاد بر تخم نیش دست یافته است.
فرداست که نیشستان پی نیشستان سر برآرد و کسب خداییمان کسادی گیرد..
». اما سرباز بودند و به غریزه دریافتند که نیش نورسته را سروکار با«سر»نیست.
پاس خویش بداشتند و بی آنکه فرود کنند،هم از فراز آسمان،همه باهم،هرچه خورده بودند،از بالا و پایین بر نیشها باریدن گرفتند.
گفتهاند از آن پس بود که قلم طنز تلخی بگذاشت و شیرینی گرفت.
10 خرداد 81 اسکن (1).
نحل:زنبوران عسل.