چکیده:
چکیده تسهیل در فرآیند راه یابی و تشخیص این که افراد در یک مجموعه از عملکردهای متفاوت در شهر، چگونه و از چه مسیرهایی به مقصدهای مورد نظرشان میرسند، ضرورتی اجتنابناپذیر است که معمولا در فرآیند برنامه ریزی یک شهر نادیده گرفته میشود. راه یابی، به معنای توانایی افراد برای رسیدن به مقاصد فضایی خود در محیطهای جدید و پیچیده، همانند محیطهای آشناست که با تکیه بر دانش فضایی و قابلیتهای فردی صورت میگیرد. هدف اصلی این مقاله، دست یابی به الگویی جهت ارتقاء فرآیند راه یابی در شهر با بهرهگیری از دانش روانشناسی محیطی است. روش تحقیق در این پژوهش، از حیث هدف، توسعه ای- کاربردی است که راهبردی ترکیبی (آمیخته) دارد و معیارهای کمی و کیفی را توامان مدنظر قرار میدهد؛ لذا با روش تحلیل محتوا مبتنی بر پیشینه نظری و عملی موضوع، مولفههای کیفی پژوهش استخراج و مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. سپس مدل عملیاتی پژوهش که در آن معیارهای محیطی و انسانی موثر بر فرآیند راه یابی که متاثر از دانش روانشناسی محیطی است، معرفی گردید. روایی محتوایی و ظاهری معیارهای کیفی توسط کارشناسان و با بهرهگیری از ابزار پرسش نامه تایید و پایایی آن نیز بوسیله آزمون آلفای کرونباخ، تایید شد. در ادامه، برای اعتبارسنجی پژوهش و نتایج حاصله از بخش کیفی، مطالعه تطبیقی (قیاسی) در 11 محور پیاده مدار شهر تهران انجام شد؛ معیارهای کیفی و کمی، با ابزار پرسش نامه و نظرسنجی از کارشناسان و شهروندان، وزن دهی شده و با بکارگیری روش الکتره، رتبهبندی و ارزیابی محورهای پیاده انجام شد تا درک واقع بینانهای از عوامل موثر بر ارتقاء فرآیند راه یابی در شهر فراهم آید. یافتههای پژوهش بیان گر این مطلب است که خیابان صف (سپهسالار)، بیشترین ویژگیهای موثر در تسهیل فرآیند راه یابی را دارد. نتایج برگرفته از روش الکتره نشان میدهد مادامی که مولفه حفاظت و امنیت تسهیل نگردد، نمیتوان فرآیند راه یابی را تسهیل نمود؛ سایر ابعاد برآمده از رویکرد روانشناسی محیطی نیز بر اساس اولویت، شامل عدالت در دسترسی، لذت بردن، هویت، راحتی و تحرک (دسترسی) هستند؛ الگوی پیشنهادی این پژوهش میتواند به مثابه مبنایی برای برنامه ریزی در تسهیل فرآیند راه یابی با رویکرد روانشناسی محیطی در هر فضای شهری دیگری مصداق یابد.