چکیده:
تحلیلهای صورت گرفته از اقتصاد دانش ایران حکایت از آن دارند که مهمترین نقطه ضعف اقتصاد ایران شکل نگرفتن فرایندهای نوآوری و کارآفرینی نوآورانه برای بهرهبرداری از دانش و فناوری جدید است. این فرایندها اصولاً در چارچوب اکوسیستمهای کارآفرینی دانشگاهبنیان شکل میگیرند که در اقتصاد ایران جایگاه شایستهای ندارند و حتی شناخته شده هم نیستند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی الزامات توسعه اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهبنیان در ایران بوده و برای این منظور از روش «مدلسازی ساختاری تفسیری» استفاده شده است. براساس این روش، ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و نظرخواهی از کارشناسان ذیصلاح و مدیران و سیاستگذاران ذیربط، الزامات توسعه اکوسیستم یادشده استخراج و سپس، دادههای مورد نیاز برای تحلیل رابطه بین الزامات از طریق تکمیل پرسشنامه ماتریسی ( با 20 نفر از کارشناسان و 10 نفر از مدیران) کسب شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که توسعه اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهبنیان در ایران نیازمند توسعه 15 مؤلفه این اکوسیستم و چهار مؤلفه مربوط به زیستبوم آن است؛ فقط توسعه چهار مؤلفه از مؤلفههای اکوسیستم (تولید دانش فناورانه، توسعه سرمایه انسانی نوآورانه، پرورش دانشکاران کارآفرینی و ایجاد فرایندهای نوآوری و کارآفرینی دانشبنیان) در اختیار دانشگاهها هستند. توسعه مؤلفههای مربوط به زیستبوم (اقتصاد باز و رقابتی، جامعه باز، فرهنگ دانش و حکومتداری خوب) که در توسعه اکوسیستم نقش بنیادی دارند، فقط در اختیار حکومت و دولت هستند.
The analysis of Iran's knowledge economy suggests that the main weakness of the Iranian economy is the lack of processes of innovation and innovative entrepreneurship for the exploitation of new knowledge and technology. These processes fundamentally formed in the knowledge-based entrepreneurship ecosystems that did not developed in Iran economy and has not even known. Therefore, the purpose of this paper was to analyze development requirements of university–based entrepreneurship ecosystem in Iran. For this purpose, interpretative structural modeling was used. The use of this method requires identifying the components of the ecosystem based on the literature of the subject and the consideration of the relevant experts and relevant managers and policy makers to explain the relationship between them. Then, the required data needed to analyze the relationship between the requirements were obtained by completing the matrix questionnaire through survey with 20 experts and 10 managers. The research findings indicated that the development of university–based entrepreneurship ecosystem in Iran requires the development of 15 components of this ecosystem and 4 components related to its ecology. Only the development of four components of ecosystem including, the production of technological knowledge and innovative human capital, and the development of entrepreneurship knowledge workers, the creation of knowledge-based entrepreneurship processes are available at the universities. Developing components of the ecology of ecosystems including, open and competitive economy, open society, knowledge culture, and good governance that play a fundamental role in the development of the ecosystem, are only available to the government.
خلاصه ماشینی:
الزامات توسعه اکوسيستم کارآفريني دانشگاه بنيان در ايران 2 يعقوب انتظاري چکيده تحليل هاي صورت گرفته از اقتصاد دانش ايران حکايت از آن دارند که مهم ترين نقطه ضعف اقتصاد ايران شکل نگرفتن فرايندهاي نوآوري و کارآفريني نوآورانه براي بهره برداري از دانش و فناوري جديد است .
بنابراين ، هدف مطالعه حاضر بررسي الزامات توسعه اکوسيستم کارآفريني دانشگاه بنيان در ايران بوده و براي اين منظور از روش «مدلسازي ساختاري تفسيري » استفاده شده است .
جدول ١- وضعيت نوآوري و کارآفريني ايران در مقايسه کشورهاي جهان {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} منابع : برگرفته از گزارش هاي «WEF_GlobalCompetitivenessReport»;«The global innovation « Global Entrepreneurship and Development Index»; «index توسعه کارآفريني - به طور عام - و کارآفريني دانش بنيان - به طور خاص - در اقتصاد مستلزم شکل گيري اکوسيستم هاي نوآوري و کارآفريني دانش بنيان است (٢٠١٥ ,.
Technology –based Entrepreneurship بر تأثير عوامل فردي و محيطي ، نقش عوامل زمينه اي و تعامل زيستي ذينفعان در توسعه کارآفريني دانش بنيان نيز بررسي شده است .
فرايندهاي کارآفريني دانش بنيان که بر پايه ايده ها و اختراعات دانشگاهيان تشکيل ، مديريت و هدايت مي شوند، «کارآفريني دانشگاهي ٦»(٢٠١٧ ,Marcolongo ;٢٠١٤ ,Hornsby &Simmons ) يا «کارآفريني مبتني بر علم ٧» ,Rosenberg &Henrekson ;٢٠١٠ ,Wright &Colombo, Mustar ) (٢٠٠١ ناميده مي شوند.
دانشگاهي که نتايج تحقيقاتي خود را براي تجاري سازي و توسعه پتانسيل علمي به طور روزمره موشکافي و ارزيابي مي کند و ظرفيت هاي داخلي خود را براي تبديل نتايج تحقيقات به دارايي فکري و فعاليت اقتصادي گسترش مي دهد، «دانشگاه کارآفريني ٨» & Rothaermel, Agung ;٢٠٠٢ ,Etzkowitz ;٢٠١٠ ,Goldstein &Thorp ) (٢٠٠٧ ,Jiang ناميده مي شود.