خلاصه ماشینی:
اتل کارنیه(شاعر ایرلندی) برگردان:علی اصغر راشدان فنا ناپذیری صد سال بعد،یا بیشتر،بهار با شکوفهاش میآید عشاق قدیم،که در گور میآرامند، عشاق جدیدش در زیر چتر خورشید میخرامند بگذار باران طلایی بر ناشنیدنیها ببارد هرم خورشید تمامی نادیدنیها را بسوزاند الیکایی جفتش را در سبزهزار برگزیند ما زمانی دراز،در زیر خاک آرمیده باشیم و خندهها و اشکهامان پایان گرفته باشد صد سال بعد،یا بیشتر، انها ترانههای دلانگیزتری خواهند خواند بارانی که اکنون بر ما میبارد، گلهای سرخ آنها را بالنده خواهد کرد دیگر هرگز به تپش آشوبهای درد -که تا اعماق تیرگی و تلاطم توفانها تحمل کردیم- گوش نخواهیم داد موسیقیای که از گرسنگی و اشکهامان سرچشمه میگیرد، در تمامی زمانها طنینانداز خواهد شد سالخوردگی را،تا مردان صد سال دیگر، واپس خواهد راند.
در پایان،که میآرامیم و به میدان جنگ و ترانهخوانی خوانده نمیشویم اندیشههای امروزمان زنده و بالنده خواهد بود با خاک که درمیآمیزیم، نیرویمان آنها را به پیش خواهد راند بعد از رنجهای صدساله، به آرامش ابدی پیوستن چه دلانگیز است!
رؤیاهامان،-بیاینکه با اشک و آه ابری شود- فناناپذیر و عاشقانه و جوان، به زندگی ادامه خواهد داد...