چکیده:
آمریکا و متحدانش با تفسیر موسع از ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، جنگ در افغانستان را به عملیات نظامی علیه عراق، تحت عنوان «دفاع مشروع بازدارنده یا پیش گیرانه» گسترش دادند. در این راستا از 11 سپتامبر 2001 تاکنون مساله استفاده از زور و دفاع مشروع از جدی ترین موضوعات مورد بحث در میان متخصصان حقوق بین الملل بوده است. از نظر این مقاله به لحاظ حقوقی جنگ با عراق مشمول هیچ یک از موارد مشروع کاربرد زور در روابط بین الملل نیست، زیرا نه «حمله ای» از طرف عراق به آمریکا صورت گرفته بود و نه حتی «خطر قریب الوقوعی» از ناحیه عراق وجود داشت تا دفاع مشروع به صورت «پیش دستانه» را توجیه کند و نه شورای امنیت چنین مجوزی را داده بود تا امنیت بین المللی ضرورت عملیات را ایجاب نماید. بدیهی است تحولات حقوق بین الملل برخاسته از ضرورت هاست و در رابطه «حقوق» و «سیاست» بین الملل نمی توان تاثیر متقابل آنها را انکار کرد. در واقع هیچ کس نمی تواند به استقرار کامل موازین حقوقی بین الملل در جامعه بین المللی و وجود مدینه فاضله در چنین جامعه ای اعتراف کند. از طرف دیگر «قدرت» را نمی توان تنها عامل تعیین کننده در روابط بین الملل دانست و نقش «حقوق» را انکار نمود. به نظر می رسد واقع 11 سپتامبر نقطه عطف جدیدی در تحول و جهت گیری حقوق بین الملل است، زیرا بر اساس مقررات حقوق بین الملل کلاسیک نمی توان در مورد مسایل طرح شده جدید تصمیم قاطع گرفت. اما واکنش به این تراژدی و حوادث پس از آن در جامعه بین المللی فقط در صورتی می تواند به تحولات مثبت حقوقی بینجامد که اقدامات و تدابیر اخذ شده منطقی و حتی المقدور با اجماع بین المللی بوده و با اصول مورد قبول این جامعه در تعارض نباشد.
خلاصه ماشینی:
از نظر این مقاله به لحاظ حقوقی جنگ با عراق مشمول هیچیک از مواد مشروع کاربرد زور در روابط بین الملل نیست،زیرا نه «حملهای»از طرف عراق به آمریکا صورت گرفته بود و نه حتی«خطر قریب الوقوعی»از ناحیه عراق وجود داشت تا دفاع مشروع به صورت«پیشدستانه»را توجیه کند و نه شورای امنیت چنین مجوزی را داده بود تا امنیت بین المللی ضرورت عملیات را ایجاب نماید.
اسرائیل معتقد بود با عملیات خود از حملۀ احتمالی آینده عراق پیشگیری نموده است،اما شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه 487 مورخ 19 ژوئن 1981 حمله اسرائیل را محکوم نمود؛به این دلیل که شورا عقیده داشت گرچه حمله به اسرائیل میتوانست قابل پیشبینی باشد ولی به دلیل«قطعی نبودن»و اینکه برای انتخاب ابزارهای دیگر به غیر از توسل به زور«زمان وجود داشت»،نباید انجام میشد.
بهعلاوه اگر صدام حسین چنین سلاحهایی را در اختیار داشت آیا حد اقل برای حفظ خود نباید علیه آمریکاییها از آنها استفاده میکرد؟جالبتوجه است که«هانس بلیکس»رئیس بازرسان هستهای سازمان ملل متحد در عراق نیز عملیات نظامی در این کشور را مغایر با حقوق بین الملل خوانده است )mth.
این عملیات سابقهای را در تاریخ جامعۀ بین المللی ایجاد کرد که به موجب آن تحت عنوان«دفاع پیشگیرانه»و برای«حفظ منافع»نه«حقوق» در مقابل آنچه به نظر«تهدید بالقوه»محسوب میشود،میتوان تمامیت ارضی عضو دیگر سازمان ملل متحد را مورد حمله قرار داد و رژیم سیاسی آن را واژگون ساخت؛سابقهای که نقض بسیاری از اصول حقوقی بین المللی تلقی و برای تثبیت آنها به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی رؤسای جمهور قبلی خود آمریکا همچون ویلسون،روزولت،ترومن،آیزنهاور و کندی تلاشهای زیادی نمودند.