چکیده:
نوسازی از چه زمانی در ایران شروع شد؟ آیا نوسازی در طول تاریخ ایران یک فرایند طبیعی و محصول تحولات عادی و بومی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بوده است یا یک پدیده تحمیلی وهدایت شده ؟. بسیاری از مورخان غربی شروع فرایند نوسازی یا مدرنیزاسیون را از زمان شروع سلسله پهلوی وبه عنوان فرایند وسیر طبیعی تحولات جامعه ایران می دانند. این مقاله سعی دارد با بررسی توصیفی و تبینی و با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی، مطالعه شواهد و قرائن و تحولات اقتصادی و اجتماعی اثبات کند که اگر چه فرایند نوسازی نیاز طبیعی جامعه ایران پیش از دوران پهلوی بخصوص از ابتدای دروان قاجاریه بوده است. ولی این جریان در دوران قاجار بدون درنظر گرفتن هویت و بنیادهای اجتماعی ایران با هدایت، کنترل ودخالت کشورهای استعمارگر بخصوص انگلیس و با کمک گرفتن از برخی گروههای اجتماعی مانند درباریان، روشنفکران، فراماسونری همچنین سرمایهداری وابسته به صورت غیر بومی آغاز و تداوم یافته است. این روند باعث عمیق تر شدن بی ثباتی و وابستگی اقتصادی در دوره قاجار و بعد از آن شده است.
خلاصه ماشینی:
ولي اين جريان در دوران قاجار بدون درنظر گرفتن هويت و بنيادهاي اجتماعي ايران با هدايت ، کنترل و دخالت کشورهاي استعمارگر به خصوص انگليس و با کمک گـرفتن از برخـي گـروه هـاي اجتمـاعي ماننـد درباريان ، روشنفکران ، فراماسونري و هم چنين سرمايه داري وابسته به صورت غير بـومي آغـاز و تـداوم يافتـه است .
٢. نظريه استبداد شرقي و عدم پيشرفت ايران در چارچوب تأمين اهداف سياست خارجي انگليس اکثر کارشناسان انگليسي امـور ايـران اعـم از مأموران سياسي و اطلاعاتي، مستشرقان و برخي از محققان ، علـت عـدم موفقيـت در دسـتيابي بـه توسعه سرمايه داري را عقب ماندگي نظام اقتصادي و اجتماعي ايران در قالب نظريه ي استبداد شرقي وعدم استقلال گروه ها و طبقات اجتماعي ميدانستند.
٣. دخالت خارجي مانع نوسازي واقعي در مقابل رويکرد و نظريه استبداد شرقي نظرات ديگري نيز وجود دارد کـه بـر اسـاس شـواهد تاريخي با وجود پذيرش معايب ساختار اقتصاد اجتماعي ايران و تمرکز قدرت ، دخالت ها و طرح هـاي استعماري دولت هاي خارجي و بخصوص دولت انگليس را عامل مهم تر و تعيين کننده تري نسبت بـه ضعف ساختار اجتماعي و اقتصادي ايران مي دانند.
دولت هاي استعماري بخصوص انگليس در دوران قاجاريه ايران را ملک طلق خـود تصور ميکردند اگر چه در ظاهر اين کشور را مستقل اعلام مي کردند اما عملا خـود را بـه اقـدام و دخالت سياسي و اقتصادي مجاز ميدانستند(تيموري، ١٣٩١).
از مظاهر ديگر نوسازي که به کمک کساني چون ملکـم خـان ايجـاد شـد اعطاي امتياز توتون و تنباکو و تأسيس بانک شاهي و عمليات صرافي در ايـران بـا مشـارکت تمـام بانک هاي انگليس و امتياز ساختن راه از تهران به سواحل جنوبي ايران بود(رايس ، پيشين : ٢٩٣).