چکیده:
احساس داشتن طبیعت ، موهبت و نتیجه ی لطف الهی به بشر است و لذا به همه ی انسان ها تعلق دارد تا همانند سایر نعمت ها مورد استفاده ی خردمندانه قرار گیرد. جامعه انسانی مکلف است تا با فراگرفتن و آموزش صحیح ، نسبت به حفظ طبیعت اقدام بنمایند، اما امانتداران طبیعت گاهی نه تنها وظایف خود را رها میکنند ، حتی حمایت از آن را به جا نیاورده ، و با اعمال خود ، مقدمات ویرانی را فراهم نموده اند. در این راستا فقه و قانون بعنوان دو پیوند ناگسستنی ، راهگشا بوده و مضرین را مکلف به ترمیم خسارت نموده است هر چند که معضلات مربوط به ریزگردها با توسعه دنیای صنعتی چند سالی است دیدگان نگران بشر را به خود معطوف داشته است، قانونگذاری های چندانی، علیرغم داشتن مستندات غنی دینی دراین زمینه صورت نگرفته ، تا از روند افزایشی ریزگردها ممانعت شود ، از طرفی در دنیای غرب، عقیده دارند سرآغاز حمایت از طبیعت ، آنان بوده اند و یکسری اسناد بین المللی را مستند قرار داده اند، متاسفانه در حقوق ما به منابع احکام حقوق اسلام توجه زیادی نشده ، تا درمرحله ی ابتدایی از آلودگی های طبیعت پیشگیری و در مرحله بعد اگر خسارتی ببار آید، از راه های مناسب جبران شود ، تا طبیعت بهمان شمایل اول محفوظ و ما بتوانیم برای آیندگان به ارث بگذاریم.
خلاصه ماشینی:
١- مقدمه يکي از نعمات خداوند که طبيعت ، امانت الهي است که به وديعه در اختيار بشـر قـرار داده است وليکن انسان با اعمال و کردار خودش آن را آلوده مي نماينـد و بـه گونـه اي که آلودگي طبيعت يکي از مهمترين معضلاتي است که انسان بـا آن دسـت بـه گريبـان شده است ، بر اين اساس که نشانه هاي تهديد کننده آن ، نسل کنوني و نسل آينـده را در معرض خطر بسيار جدي قرار داد (انتظاري، ١٣٩٤ :١٠٧) در احکام ديني مـا، حيـات و بقاء بشر، بستگي به حفاظت از طبيعت و رعايت حقوق زيسـت محيطـي و احتـرام بـه حقوق همه موجودات دارد، اين امر نبايد تنها در زمان خاصي مدنظر قرار بگيـرد؛ بلکـه بشر بعنوان موجود زنده داراي تعقل ، بايد خود را بصورت مدام در تمام اعصار در برابر آيندگان پاسخ گو بداند (ولايي، ١٣٨٨ : ٥٩) و از حيث اخلاقيات هـم بـر اثـر آمـوزش هاي لازم خود را نادم قلمداد کند و بداند هر نوع تقصير اعم تعـدي و تفـريط موجـب مسئوليت مدني و تکليف به جبـران خسـارات دارد (کاتوزيـان ، ١٣٨٤ : ٢١)، بنـابراين ، بايد حفظ طبيعت و عدم تخريب آن را سرلوحه زندگي قرار داد و مطابق بـا دسـتورات احکام ديني عمل نمود و به عنوان يک وظيفه الهي بـه آن نگريسـت و بعـد معنـوي و علقه بين انسان و طبيعت را افزايش داد تا از ضرر زدن به آن خودداري شود، تـا کمتـر نياز مراجعه به منابع فقهي و اصول پايه و قواعد حقوقي آن ، جهت توجيه جبـران زيـان باشد، در حقوق اسلام اصول و قاعده هاي زيادي درباره مسئوليت مدني وجود دارد که مي توان بسياري از مباني مسئوليت مدني را تحت پوشـش قـرار داد (انتظـاري، ١٣٩٤ : ١٢٥).