چکیده:
نبرد نهاوند آخرین حلقهی زنجیرهی جنگهای ایران و تازیان مسلمان بوده که در روز 5 ربیع الاول سال 21 هجری برابر با 25 بهمن 20 خورشیدی (637 م) اتّفاق افتاده و به پیروزی اعراب منجر گردیده است. این جنگ چنان کوبنده و قاطعانه صورت گرفت که بر اثر آن کشوری به نام ایران با تمدّن اسلامی ایرانی خلق شد و دیگر هیچ وقت نظام ساسانی و کشوری پارسی به صحنه پا نگذاشت. در این پژوهش سعی شده دلایل و عوامل حاصل شدن این امر تشریح شود. اوّلین دلیل جنگ نهاوند، پیروزی تازیان مسلمان در جنگهای قبلی؛ قادسیه و جلولاء بوده که با شکست ایرانیان همراه بود و اعراب، خزائن و اموال زیادی را از شهرهای ایران غارت نمودند. دوّمین دلیل و پیشینیه ی جنگ نهاوند، عزل و برکناری سعد بن ابی وقاص از فرمانداری کوفه توسّط عمر، به دلیل قصر نشینی او بوده است که به خاطرآن مردم شکایات و نامههای زیادی را علیه سعد به عمر نوشتند. با توجّه به این دلایل، یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، سپاه بزرگی را در نهاوند به فرماندهی مردان شاه گردآوری کرد و دور شهر را خندق کندند. تازیان مسلمان هم نیرویی فراهم نمودند و به سمت نهاوند حرکت کردند. در نزدیکی نهاوند در ناحیه ای کوهستانی دو سپاه با هم جنگیدند که در نهایت جنگ به نفع اعراب به پایان رسید. بعد از این ایرانیان دیگر نتوانستند جنگ بزرگی با اعراب داشته باشند و تمامی دروازههای ایران به روی اعراب گشوده شد، به همین علّت اعراب این جنگ را «فتح الفتوح» نامیدند.
ما در این پژوهش در پی پاسخ این پرسش هستیم که چرا ایرانیان در جنگ نهاوند با توجّه به فرصت مناسب برای تجدید قوای نظامی، باز هم دچار شکست شدند. فرض ما این است که تعداد سپاهیان ایرانی در این جنگ خیلی بیشتر از اعراب بودند، آن ها دور تا دور قلعه و اردوگاه خود را خندقی بزرگ حفر نمودند و پشت سر محوطهی خود را با سیمهای خاردار محصور کردند.
خلاصه ماشینی:
این جنگ چنان کوبنده و قاطعانه صورت گرفت که بر اثر آن کشوری به نام ایران با تمدّن اسلامی ایرانی خلق شد و دیگر هیچ وقت نظام ساسانی و کشوری پارسی به صحنه پا نگذاشت.
آخرین مقاومت با رسیدن خبر شکست سپاه ساسانی و کشته شدن تعداد بی شماری از سپاهیان و فرماندهان در جنگ جلولاء، یزدگرد شاه ساسانی سریعاً از منطقهی حلوان به سوی شهر ری و کاشان فرار کرد (دینوری،1366: 164).
(طبری،1362:1941) در روایت سیف که از سعید نقل کرده، آمده است: علّت جنگ نهاوند آن بود که وقتی سپاه هرمزان شکست خورد و شوشتر را فتح کرد، سقوط فارس هم حتمی گردید و اعراب به سوی فارس رهسپار شدند.
بعد از این شور و مشورت، نعمان دستور به برداشتن محاصره و حرکت به سپاه را داد که عقب بنشینند؛ البته این عقب نشستن به این صورت بود که قعقعاع فرماندهی سواران، دستور حمله به سنگرهای پارسیان را داد؛ امّا هنگام گلاویز شدن با سپاهیان ساسانی عقب نشست.
(ابن اثیر،1371: 1514) فیروزان فرماندهی سپاه، اوّلین نفر از سپاه ساسانی بود که با پناه بردن به یکی از حصارهای کوهستانی میخواست جان خود را نجات دهد؛ امّا دریک جنگ تن به تن با قعقعاع بن عمرو به هلاکت رسید (طبری،1362: 1954) و با کشته شدن فیروزان و خیل زیادی از سرداران و سربازان پارسی و فروپاشی و متلاشی شدن، سپاه ساسانی یک بار دیگر به سختی شکست خورده و مضمحل شد.