چکیده:
چکیده رباعی یکی از قالبهای کوتاه ادبیات فارسی است که با وزنی مشخص و ساختاری ویژه، سروده می-شود و دست شاعر را برای دیگرگونه بودن در زمینهی وزن و ساختار میبندد. گرچه در زمینههای گفته شده بستری مناسب برای نوآوری وجود ندارد، شاعران معاصر فارس همگام با نوآوری در قالبهای دیگر در پی پیداکردن راهی برای خارج شدن از این چارچوب بسته برآمدند که تا حدودی در این راه موفق بودند، تعداد قابل توجهی از این طرفهکاریها زیباست و درنگ مخاطب را درپی دارد. در این مقاله برخی از بدعتکاریها و شگردهای تازهیی که شاعران معاصر فارس در قالب رباعی اعمال کردهاند، پی-گیری میشود. برخی از این شگردها عبارتند از: سپید نویسی، گیومه نویسی، روایت نگاری،قافیههای آوایی، تغییر ردیف و قافیه. در این مقاله برخی از بدعتکاریها و شگردهای تازهیی که شاعران معاصر فارس در قالب رباعی اعمال کردهاند، پیگیری میشود. برخی از این شگردها عبارتند از: سپید نویسی، گیومه نویسی، روایت نگاری،قافیههای آوایی، تغییر ردیف و قافیه.کلمات کلیدی: بدعتکاری و نوگرایی، رباعی، سختار رباعی، شعر فارس.
Abstract Ruba'i as one of the short Persian poetic forms is composed with a specific meter and particular structure limiting the poet in these aspects. However, innovations have prevailed. Fars contemporary poets have attempted to use innovations in structure and meaning. In this article, some of these innovations and novel techniques applied in ruba'i by Fars contemporary poets are discussed. Some of these techniques are as follows: blank verse, narrative writing, phonetic rhymes, and change of rhyme.
خلاصه ماشینی:
رديابي برخي از بدعت کاريهاي ساختاري در رباعي معاصر فارس غلامرضا کافي مرضيه مرادي دانشگاه شيراز چکيده رباعي يکي از قالب هاي کوتاه ادبيات فارسي است که با وزني مشخص و ساختاري ويژه ، سروده ميشود و دست شاعر را براي ديگرگونه بودن در زمينه ي وزن و ساختار ميبندد.
کاظمي،١٣٩٠: ٢٤٧) بااين حال به جز سيروس شميسا که به طور ويژه به جريان شناسي رباعي از ابتدا تا کنون پرداخته ، ساير درنگ ها به صورت جسته و گريخته روي نموده است که از آن جمله ميتوان به سيداحمد بهشتي در رباعينامه ، مسعود تاکي در چارجوي بهشتي، ساعد باقري در شعر امروز، شفيعيکدکني در موسيقي شعرو...
از شاعراني که در برخي کارهاي خود به سرودن رباعي با اين ساختار گرايش دارند، ميتوان به عبدالرسول نيرشيرازي، محمدخليل جمالي، نصرالله مرداني، محمدرضا خالصي و ميلاد عرفان پور اشاره کرد: اي دل مخـــور امـــروز غـــم فـــردا را شــايد کــه دگــر نديــد فــردا مــا را چــون مهــر و وفــايي نبــود دنيــا را يــک دم مــده از دســت مــي و مينــا را (نعمت فسايي، ٣٦٠:١٣٦٩) در محفــل عاشــقان دل داده ي مســـت ميگشت سبوي کربلا دسـت بـه دسـت ناگــاه ز خيــل ناکثــان دســتي پســت هفتاد و دو پيمانه به يک دست شکسـت (جمالي، ١٥٧:١٣٨٤) - قافيه ي آوايي ازآنجاييکه انديشه ي هم ريشه نبودن زبان فارسي و عربي در ميان شاعران متداول شده است ، شاعران رباعيسراي جوان ، به موازات تحول هاي و نوآوريهاي ايجادشده در غزل و مثنوي، به ارزش موسيقيايي قافيه ، بيشتر از طرز و طرح نوشتار آن توجه ميکنند.