چکیده:
برهان انتروپیک، برهانی در اثبات خداوند است که با استخدام قوانین فیزیکی، به اثبات حدوث جهان میپردازد و از حدوث جهان به اثبات وجود خداوند راه مییابد. این مقدمه علمی به قانون دوم ترمودینامیک یا قانون افزایش انتروپی شهرت دارد و قانونی تجربی است که بر اساس آن در فرایندهای طبیعی، انتروپی سیستم افزایش یافته و تا بدانجا ادامه دارد که به مقدار بیشینه خود برسد و در این مقدار بیشینه، تعادل ترمودینامیکی رخ میدهد. با تعمیم این قانون به کل جهان، میتوان آیندهای را پیشبینی نمود که در آن جهان دستخوش تعادل ترمودینامیکی گردیده و مرگ حرارتی رخ میدهد.
با استفاده از این قانون میتوان این گونه استدلال نمود که اگر جهان نقطه پایانی داشته باشد، لزوما باید نقطه آغازینی داشته باشد و بر اساس آن، جهان دارای آغازی است که از آن به حدوث تعبیر میشود. با اثبات این مقدمه که جهان حادث است و خلقت جهان آغازی دارد، میتوان برهانی در اثبات خالق اقامه نمود. هرچند این برهان تشابه فراوانی با برهان حدوث متکلمان اسلامی دارد، اما از لحاظ ساختاری و بنیادی دربردارندۀ تفاوتهایی است که آن را از برهان حدوث متمایز میگرداند.
ساختار برهان انتروپیک مشابه با برهان حدوث متکلمان است؛ با این تفاوت که اثبات مقدمه اول آن در برهان حدوث به روش کلامی و فلسفی است، اما این مقدمه در برهان انتروپیک، توسط قانون دوم ترمودینامیک یا اصل افزایش انتروپی اثبات میگردد. علاوه بر نقدهای وارد بر برهان حدوث میتوان به مقدمات اولیه برهان انتروپیک که عبارتاند از: تناهی عالم و انتقال انرژی از محیط غیر مادی به سیستم مادی و قبول رخداد مرگ حرارتی، نقدهایی را وارد نمود.
The entropic argument is a proof of God which proves the creation of the world by using physical laws and from the creation of the world goes to prove the existence of God. This scientific premise is known as the Second Law of Thermodynamics or the Law of Entropy Enhancement and is an empirical law according to which in natural processes, the entropy of the system is increased and continues to reach its past value at which the past thermodynamic equilibrium occurs. By extending this rule to the whole universe, it can be anticipated a future in which the universe undergoes thermodynamic equilibrium and thermal death occurs. Using this law, it can be argued that if the universe has an endpoint, it must necessarily have a starting point and that the universe has a beginning from which it can be interpreted as the occurrence. By proving the premise that the universe is an accident and the creation of the universe has a beginning, an argument can be made to prove the Creator. By proving this premise that the universe is an accident and the creation of the universe has a contingent accident, an argument can be made to prove the Creator. The structure of the entropic argument is similar to that of the theorists’ argument, except that the proof of its first premise in the argument of the hadith is theological and philosophical, but in the entropic argument, by the second law of thermodynamics. The structure of the entropic argument is similar to the topologists’ creation argument, although its first proof is in the theistic and philosophical method, but in the entropic argument it is proved by the second law of thermodynamics or the principle of entropy enhancement. In addition to the critiques of the non-eternity argument, it can have criticisms to the primary premises of the entropic argument, which include the end of the universe and the transfer of energy from the immaterial environment to the material system.
خلاصه ماشینی:
نقش قانون افزایش اِنتروپی در برهان اِنتروپیک و تأثیرات فلسفی و الهیاتیاش در این مقدمه نهفته است که قانون دوم ترمودینامیک از منظر علم کنونی دست به اثبات این مطلب میزند که خلقت جهان مادی دارای آغاز و پایانی است و چون آغازی دارد، باید آغازکنندهای آن را خلق کرده باشد.
کراگ مورخ دانمارکی تاریخ علم و استاد دانشگاه آرنیوس دانمارک، ضمن اذعان به اینکه برهان خلقت انتروپیک، خلقت از عدم نیست و اساساً عدم، کمیتی فیزیکی نیست و فرایندهای فیزیکی به خودی خود نمیتوانند از مادۀ بیجان نشئت بگیرند و باید عاملی ماورایی، نفحه حیات را در ماده دمیده باشد، بیان میکند که بیشتر نقشآفرینان در این بحث، اعتقاد به جهانی مرده و ساکن داشتهاند کهمواد تشکیلدهنده آن، به حالت گازی و بینظم پراکنده بوده که این اعتقاد، مطابق با این رأی برخی از متکلمان و فلاسفه غیر مسیحی است که معتقدند جهان مادیبه صورت ازلی در خواب زمستانی بوده و خداوند حیات را به آن اعطا نموده است (Ibid.
باری با توجه به نظریات میرداماد، اگر حدوث عالمْ مادی، نه زمانی باشد، آن گونه که متکلمان بیان مینمایند و نه آن تعبیر حدوث ذاتی که برخی فلاسفه قائلاند و جهان را قدیم ازلی میدانند، بلکه حدوث دهری باشد، باز هم تعبیری سازگار با مبانی برهان انتروپیک دارد؛ زیرا برهان انتروپیک تنها نقطهای را نشان میدهد که آغاز یک رخداد است و هرچند که دانشمندان مشغول به آن، از زمان سخن گفتهاند، اما به طور مبنایی قانون دوم ترمودینامیک به ما مفهومی از ماهیت زمان را ارائه نمیکند و میتوان تنها به لحظهای باور داشت که در آن حرکتی وجود نداشته است؛ چه این زمان در وعاء سرمدی باشد و چه در وعاء دهری.