چکیده:
«انی جاعل فی الارض خلیفة» محدود به زمان خاص نمی باشد، در تمام ادوار زمانی و زندگی
بشر مصادیق روشن دارد و جهان هستی به طرفۀ العینی از وجود خلیفۀ الله خالی نمانده و
پیوسته این اتصال نیاز ذاتی روح بشر است که این اولیاء الله را بشناسند. نگارنده ی این مقاله با
نظر به کتب عرفانی و دیدگاه بزرگان عرفان، ولی (خلیفۀ الله) و خرق عادت (کرامت) را در
کشف المحجوب هجویری بررسی نموده و اشاراتی به تقسیمات وارده بر خرق عادت از جمله؛
معجزه، کرامت و ارهاص و استدراج دارد و همچنین اثبات کرامات اولیا الله، تعداد اولیاء الله از
دیدگاه هجویری و بررسی وجوه اشتراک و افتراق کرامت و معجزه و تفضیل انبیا بر اولیا، و
تفضیل انبیا و اولیاء بر ملائکه و فهرست کرامات منقول (یکصد و یازده کرامت) در کشف
المحجوب با ذکر صفحه ی ارجاعی به متن کشف المحجوب آمده است. و شرح و بسط مطالب به
گونه ای است که تاکنون مقاله ای که به این شیوه کار شده باشد، موجود نمی باشد، هر چند که
دوست داران عرفان مباحث مشابهی را در زمینه ی کرامت و ولی ارائه نموده اند، اما شیوه ی کار
نگارنده ی این مقاله متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
(ملکشاهی، ص 468) استدراج نزدیک شدن به سوی چیزی به تدریج(منتهی الادب) خرق عادتی که از غیر مؤمن صادر می شود، در لغت نامه دهخدا ذیل کلمهی استدراج آمده است:«استدراج در شرع امر خارق عادتی است که از کافر یا فاجری موافق دعوی از وی بروز کند، چنانکه در مجمع البحرین آمده و صاحب شمایل المحمدیه گوید: استدراج خارق عادتی است که از کفار و اهل هوا و فاسقان سرزند و سخن مشهور آن است که امر خارق عادت از مدعی رسالت واقع شود، اگر موافق دعوی و ارادهی او باشد معجزه خوانند و اگر مخالف دعوی و قصد او باشد، اهانت نامند، چنانکه از مسیلمه کذاب صادر شده بود که وقتی تابعانش گفتند که محمد(ص) در چاهی خدوی خود انداخت، آبش به جوش آمد، تا آنکه لب چاه برآمد، تو نیز چنان کن پس او در چاهی خدو افکند و آب فرورفت تا خشک شد و آنچه از غیر نبی صادر شود، پس اگر مقرون به کمال ایمان و تقوی و معرفت و استقامت باشد، کرامت گویند و آنچه از عوام مؤمنان از اهل صلاح وقوع یابد آن را معرفت شمارند و آنچه از فاسقان و کافران صدور یابد استخراج نامند.
در متن کشف المحجوب، صد و یازده مورد حکایت از کرامات اولیاء ذکر شده که در زمینههای مختلف است؛ نظیر: اشراف بر ضمیر، به حرکت در آوردن اشیاء، اطاعت حیوانات وحشی، استجابت دعا، سخن گفتن شیر، راه رفتن در هوا، جاری کردن شیر و آب از سنگ، جواهر شدن سنگ، چهل روز غذا نخوردن، موت اختیاری، طی الارض، شنیدن تسبیح کاسه غذا و ...