چکیده:
بیان مسئله: برخی از مناظر طبیعی یا شهری جمعی و قرارگاههای رفتاری آنان در اثر مداخلات و تغییرات ناهنجار انسانی در پیکرهبندی کالبدیشان، با افت قابلیتهای محیطی یا عدم توازن در میزان بهرهمندی بین شهروندان مواجه هستند. در پارهای از موارد، تغییرات محیطی علاوه بر کاهش کیفیت مکان با زوال منظر طبیعی و کالبد همراه است. بنابراین شناخت آسیبها و ایجاد تطابق حداکثری میان الگوهای ذهنی و رفتاری شهروندان با محرکهای محیطی و پیکرهبندی کالبدی اثر، در تغییرات کیفی محیط امری ضروری است. کوهریگ مهریز استان یزد از جمله مناظر طبیعیای است که تغییرات کالبدی آن باعث آسیب و تضعیف کیفیت و قابلیت محیط در این قرارگاه رفتاری، بهخصوص برای گروه زنان، شده، درحالیکه در سابق، قلمروی غالب این گروه بوده است.
هدف پژوهش: این مقاله سعی دارد دلایل و عوامل کاهش قابلیت، بهرۀ محیطی و تناقضات میان قرارگاه رفتاری کوهریگ با رفتار نهادینۀ شهروندان را بررسی و راهکارهایی را ارائه کند.ازاینرو ین پژوهش بر آن است چگونگی سازش میان الگوهای رفتاری متناقض با ماهیت محیطی و کاهش آسیبهای کیفی و کالبدی آن را تبیین کند.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و پدیدارشناسی صورت گرفته است.
نتیجهگیری: گسستهای محیطی شکلگرفته از اقدامات نابهجا، جداسازی و تمایزات ناگهانی فضاها و ایجاد لبهها در کوهریگ، که در شرایطی متفاوت از فضای رفتاری و ذهنی درونگرای شهروندان و حتی منظر بکر قبلی است، موجب تضعیف قابلیت محیط و منظر آن شده است. تغییرات ناهنجار محیطی باعث مکث و ورود افراد شهروندان، بهخصوص زنان، به حریمهای ذهنی و تشدید معناهای نهادینۀ ذهنی (چون درونگرایی، محرمیت، دیدهنشدن و ...) و بروز رفتارهای مطابق با آن میشود. بدین منظور لازم است از تغییرات نامانوس با ماهیت بستر پرهیز شود و گسستهای محیطی حذف و تغییرات محیطی بهتدریج بهصورت کشش نرم در جهت ماهیت متفاوت برونگرایی جمعی تغییر یابد