چکیده:
بحث اطلاق و تقیید از مباحث مهم الفاظ در اصول است که در فقه، به خصوص فقه امروز کاربرد زیادی دارد. آنچه که قبل از هر چیزی در بحث اطلاق و تقیید اهمیت دارد شناخت الفاظ دال بر اطلاق است. از جمله الفاظی که گفته شده برای اطلاق وضع شده است، اسم جنس میباشد اما در مورد اینکه اسم جنس موضوع له اسم جنس چیست؟ نظرات مختلفی در اصول وجود دارد که این نظرات مبتنی بر این است که شناخت درستی از اعتبارات ماهیت داشته باشیم زیرا برخی از اختلافات موجود در موضوع له اسم جنس مبتنی بر اختلاف در تحلیل اعتبارات ماهیت است. ماهیت در اصول به پنج قسم تقسیم میشود اما اینکه اسم جنس برای کدام یک وضع شده است چهار نظریه وجود دارد که نظریه درست از باب اینکه واضع، الفاظ را برای نفس المعنی وضع میکند نه معنای متصور، ماهیت مبهمه مهمله است.
خلاصه ماشینی:
اشکال: اشکال این حرف این است که گفتیم، ماهیت در لا بشرط مقسمی، ماهیت صرف نیست بلکه ماهیت به همراه یک لحاظ است و آن لحاظ، لحاظ مقسم بودن برای اقسام دیگر است، بر این اساس میگوییم اگر موضوع له اسم جنس، لا بشرط مقسمی باشد در این صورت انطباق اسم جنس بر خارج ممکن نخواهد بود زیرا در انطباق و حمل اتحاد خارجی نیاز داریم در حالی که موطن لحاظ، ذهن است و چیزی که موطن آن ذهن است نمیتواند متحد با خارج گردد.
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که برخی از علماء التفات به این حرف دارند که اگر قید لحاظ را در موضوع له بیاوریم قابل انطباق با خارج نخواهد بود و لذا در موضوع له اسم جنس میگویند که اسم جنس وضع شده است برای نفس المعنی در این صورت به آن بزرگان باید اشکال کنیم که نفس المعنی لا بشرط مقسمی نیست بلکه ماهیت مبهمه مهمله است و در واقع در اصطلاح اشکال کردهاند.
پس از نظر امام خمینی( موضوع له نفس المعنی است، اما اشکالی که وجود دارد این است که ایشان در اصطلاح دچار اشتباه شدهاند، به این بیان که قبلاً هم گفتیم که تقسیم ماهیات واقعی نیست و اعتباری است و به همین خاطر ماهیات را بر پنج قسم تقسیم کردیم که یکی از آنها ماهیت مبهمه مهمله (نفس المعنی) است و اسم جنس برای آن وضع شده است.