چکیده:
اسکیزوفرنیا اختلالی شدید و ناتوانکننده با تبعات بالای روانی،اجتماعی و اقتصادی است. در سالهای اخیر،رشد قابلتوجهی در استفاده از درمانشناختی-رفتاری برای روانپریشی در درمان اسکیزوفرنیا به وجود آمده است.طبق مدل شناختی،اکثر علائم مثبت روانپریشی میتواند بهعنوان خودآیندی به هشیاری(برای مثال؛توهمهای شنوایی)یا تفسیرهای غیرقابلقبول از لحاظ فرهنگی چنین خودآیندهایی را(برای مثال،باورهای هذیانی)مطرح کرد و این تفسیرها هستند که سبب ارتباط خودآیندها با نارحتی یا ناتوانی میشوند.این تفسیرهای غیرقابلقبول از لحاظ فرهنگی توسط باورهایی درباره خود،دنیا ودیگران میشود.این باورها شامل باورهای مثبت و منفی درباره ماهیت تجارب سایکوتیک میباشد.خودآیندها و تفسیرهای آنها بوسیله خلق، فیزیولوژی و روشی که افراد به این تجارب پاسخ میدهند،تداوم مییابد.نتایج تحقیقات نشان می دهد که بهطورکلی شواهد خوبی برای کارایی و اثرگذاری درمان شناختی-رفتاری در درمان اسکیزوفرنیا وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"شناخت درمانی سایکوز بر تفسیر،افکار،هیجانها،و رفتارهای بیماران به وسیله آموزش مهارتهایی به آنها برای چالش و تغییر باورهایی درباره هذیانها و توهمها،درگیر شدن در آزمون واقعیت و توسعه و رشد مهارتهای مقابلهای بهتر برای اداره توهمها میباشد(گلد و همکاران،2001)روانشناسی توهمهای شنوایی5 بررسی نشان دادهاند که بیشتر از 60 درصد بیماران اسکیزوفرنیا توهمهای شنوایی را تجربه میکنند.
بنابراین به نظر میرسد هنگام مداخلات درمانی بهتر است عواملی همچون خلق،عزت نفس وء باورهای ارزیابی منفی مدنظر قرار گیرد0اسمیت1و همکاران، 2006)مدل شناختی اختلالات سایکوتیک مدل شناختی پانیک(کلارک،1986)اظهار میدارد که حملات پانیک ناشی از گرایش پایا برای سوء تعبیر احساسات بدنی معینی(معمولا پاسخهای اضطرابی نرمال)در یک روش فاجعهآمیز (ادراک آنها بهعنوان نشانهای از یک فاجعه قریب الوقوع)میباشد.
مدل شناختی اختلال وسواسی-اجباری بیان میکند که ارزیابی یا تفسیر افکار خودآیند3منبع اصلی ناراحتی هستند و این باورها درباره خودآیندها ممکن است توسط رفتارهای خنثیسازی که برای (1)- smith (2)- salkovskis (3)- intrusive thoughts کاهش مسئولیت ادراک شده یا برای جلوگیری از پیامدهای ناخوانده افکار طرحریزی میشود، تداوم یابد.
(1)- grimby (2)- barrett and etheridge (3)- intrusions (به تصویر صفحه مراجعه شود) مدل شناختی اختلالات سایکوتیک(موریسون،2001) موریسون(2001)بیان میدارد که میتوان علائم مثبت سایکوتیک را بهعنوان خودآیندهایی به آگاهی(برای مثال،توهمهای شنیداری)و یا تفسیرهایی مطرح کرد که از لحاظ فرهنگی غیرقابل قبول هستند(عقاید هذیانی)،این تفاسیر سبب ناراحتی و آشفتگی در بیماران میشود.
رفتارهای ایمنیجویانه بهطور شایعی در افراد دارای هذیانهای گزند و آسیب شایع بوده،اجتناب از ترس فراوانترین استراتژی ایمنیجویانه مشاهده شده در این بیماران است و رفتارهای ایمنیجویانه با سطوح بالای اضطراب و افسردگی ارتباط دارد و بنابراین ایمنیجویی تا حدودی بوسیله ترس و ناراحتی برانگیخته میشود و چنین رفتارهایی احتمالا از پردازش و ادراک شواهد ابطالکننده باورهای هذیانی جلوگیری میکند."