چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تنظیم شناختی هیجان با کارآمدی خانواده و رضایت از زندگی و تبیین آن بر اساس منابع اسلامی صورت گرفته است.جامعه آماری آن،دانشجویان متأهل کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای شهر قم بوده که تعداد 133 نفر از آنان بر اساس فرمول تاپاچنیک به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شده اند. برای انجام این پژوهش از سه پرسشنامه: «تنظیم شناختی هیجان» (گارنفسکی)، «کارآمدی خانواده» (صفورایی) و «رضایت از زندگی» (داینر) استفاده شد. دادهها توسط شاخصهای مرکزی، شاخصهای پراکندگی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد: بین تنظیم شناختی هیجان با کارآمدی خانواده (338/0=r) و تنظیم شناختی هیجان با رضایت از زندگی (604/0=r) همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که افرادی که مشغول به کار هستند، باید افرادی امیدوار و سرزنده باشند و احساس امیدواری به توانایی در انجام کارها و وظایف محولهشان را داشته باشند، باید تلاش شود رضایت از زندگی را در آنها بالا برد تا افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی بپردازند و این کار میتواند از طریق آموزش تنظیم هیجان صورت گیرد.
شات و همکاران (2001) نشان دادند که افرادی که نمرات بیشتری در همدلی و تنظیم هیجان در موقعیتهای اجتماعی کسب کردند، روابط نزدیک تر و محبت آمیزتری را در مورد همسرانشان از خود نشان دادهاند و رضایت زناشویی بیشتری را در زندگی زناشویی خود تجربه کردهاند؛ میتوان چنین تبیین کرد که وقتی فردی مسئول و مطمئن باشد و مهارتهای اجتماعی بالایی داشته باشد و بتواند هیجانهای مختلف همسرش را به درستی درک کند و با حس همدلی به او پاسخ مناسب بدهد به احتمال زیاد عکس العمل همسرش نیز مثبت خواهد بود و احتمالا یک تعامل دو جانبه مطلوب شکل میگیرد که سبب میشود افراد با هوش هیجانی بین فردی، کارآمدی خانواده بالاتر و رضایت بیشتری داشته باشند.
همچنین نتایج تحقیق نشان داد ضریب همبستگی نمره کل تنظیم شناختی هیجان با رضایت از زندگی مثبت و معنیدار است.
همچنین با نتایج پژوهشاندامی خشک (1392) همسو است که نشان داد راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان با رضایت از زندگی ارتباط دارد.
ارتباط بین تنظیم شناختی هیجان و رضایت از زندگی بر اساس منابع اسلامی نیز قابل تبیین و تائید است.