چکیده:
بررسی خاستگاه پیدایش مسائل کلامی، از عرصههای پژوهشی مورد علاقة خاورشناسان است. بسیاری از آنها کوشیدهاند تا با بررسی این موضوع نشان دهند که آبشخور مسائل کلام اسلامی، ادیان و مکاتب دیگر، بهویژه مسیحیت است و کلام اسلامی از عوامل بیرونی تاثیر پذیرفته است. ولفسن، اسلامشناس یهودی، در کتاب فلسفة علم کلام، دربارة مسئلة خلق قرآن، که از چالشیترین مسائل کلامی، بهویژه در قرن دوم هجری است، چنین رویکردی را دنبال کرده است. او با بهکارگیری روش فرضی استنتاجی خود، دیدگاههای مطرح در زمینة خلق قرآن را متاثر از آموزههای یهودی مسیحی میداند. این مقاله درصدد است تا با تتبعی شایسته ضمن تبیین دقیق نظریه ولفسن، شواهد و قرائن آن را بررسی و نقد کند و نشان دهد که نهتنها روش ولفسن با اشکالاتی روبرو است، دلایل او نیز مدعایش را بهخوبی اثبات نمیکند و تاثیر عوامل بیرونی، بهویژه مسیحیت، در پیدایش این مسئله اثبات شدنی نیست.
An investigation into the origin of theological debates has always been a favorite issue for Orientalists. Many of them have attempted to show that the Islamic theology is rooted in other religions and schools, especially Christianity. Wolfson, a Jewish Islamologist, has followed this approach in his book 'The Philosophy of Theology' on the question of the createdness of the Qur'an, one of the most challenging theological issues, especially in the second century AH. Using his hypothetical deductive method, he believes that this issue is originated form Jewish-Christian teachings. The findings show that this theory, in addition to its weaknesses, cannot be proven in practice.
خلاصه ماشینی:
آشنایی هرچند اجمالی با مناقشات و اختلاف نظرهای مهم دربارة کلام الهی پرسشی مهم فراروی ما مینهد که البته فراگیرتر از مسئلة کلام الهی قرآن کریم است و آن اینکه خاستگاه پیدایش اختلاف نظرهای اساسی دربارة مسائل کلامی چیست و چه عواملی موجب پیدایش این بحثها شده یا به آنها دامن زده است؟ در مورد کلام الهی، بهویژه مسئلة خلق قرآن، برخی بر این باورند که این مسئله ناشی از نفوذ مسیحیان و متأثر از آموزههای مسیحی است.
یکی از اشکالات قابل ملاحظه در روش فرضی استنتاجی این است که در امور تجربی آنچه آزمایش روی آن انجام میشود (نظیر خرگوش در مثال ولفسن)، نوع واحدی است که نتایج بهدستآمده، پس از تأیید و کنترل، با نمونههای دیگری به افراد همان نوع تعمیم مییابد که وحدت نوعی آنها محفوظ است؛ اما در علوم غیرتجربی، از جمله تاریخ کلام و مسئلهای همچون خلق قرآن، چگونه میتوان نتیجة بررسی یک متن را ـ هرچند با موارد محدود دیگری کنترل و مقایسه شده باشد ـ اطمینانبخش تلقی کرد و فرضیة موردنظر را با آن به اثبات رساند؟ درحالیکه چهبسا موارد نقض دیگری در سایر آثار وجود داشته باشد.
ما در ادامه به احادیث بیشتری در مورد مسئلة خلق قرآن اشاره خواهیم کرد که بهخوبی گواه وجود این مسئله پیش از اوایل قرن دوم هجری است که ولفسن ادعا میکند؛ اما مسئله مورد نظر در اینجا این است که ولفسن با آنکه خود به این مسئله اذعان دارد که روایاتی در این زمینه رسیده است، چگونه تاریخ طرح این مسئله را به اوایل قرن دوم هجری میکشاند و تأثیری مسیحی یهودی برای آن ترسیم میکند.