چکیده:
تقسیم اوامر و نواهی به ارشادی و مولوی ثمرات مهمی در استنباط احکام شرعیه دارد ولی به صورت مستقل در کتب اصولی بحث نشده است و اصولیون و فقها به صورت پراکنده به این دو اصطلاح پرداختهاند. تعاریف این دو اصطلاح در کتب قدما مختلف است و هر کدام از اصولیون و فقها از زاویه نگاه خود سعی در تعریف این دو قسیم داشتهاند. در این مقاله سعی بر این بوده است که تعریفی روشن از این دو واژه داده شود و در پایان رابطه آنها با حکم عقلی بیان گردد.
خلاصه ماشینی:
بازشناسی حکم ارشادی و مولوی علی عیدیعطارزاده 1 ( چکیده تقسیم اوامر و نواهی به ارشادی و مولوی ثمرات مهمی در استنباط احکام شرعیه دارد ولی به صورت مستقل در کتب اصولی بحث نشده است و اصولیون و فقها به صورت پراکنده به این دو اصطلاح پرداختهاند.
و اما اگر امر و نهی متناسب با مقام و شأن ابلاغ از معصومین( صادر شود در این جا، دو دیدگاه در باب مولوی خواندن و یا ارشادی خواندن دستورات صادره مطرح است.
1 هر چند که با توجه به دیدگاه مرحوم اصفهانی مبنی بر اینکه ایشان ارشادی و مولوی را وصف امر و نهی گرفتهاند 2 میتوان بر ارشادی خواندن حکم عقل ایراد وارد کرد.
این قسم از حکم ارشادی قسیم حکم مولوی نیست بلکه خود قسمی از احکام مولوی است به همان معنای احکامی که از شأن شارع بما هو مولی صادر گردیدهاند.
و اما اگر حکم عقلِ در سلسله معالیل احکام به مانندِ حکم عقل به وجوب اطاعت، قرار بگیرد یعنی حکمی باشد که وجه صدورش به خاطر یک حکم شرعیای که در عقبهاش میباشد است در این صورت چنین حکمی ملازمه عقلیه با یک حکم شرعی مولوی ندارد.
نتیجه تعاریف امر و نهی مولوی و ارشادی با توجه به نگاه به شأن و مقامی که این اوامر و نواهی با توجه به آن صادر شدهاند میسر است.
بنابراین با توجه به این تعاریف، اوامر دال بر حکم وضعی تحت عنوان حکم ارشادی همانطور که در کتب قدما و متأخرین آمده است در مقابل حکم مولوی قرار نمیدهیم.
6. خمینی , سید مصطفی، کتاب الطهارة، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1418ق.