چکیده:
مالیات، برداشت قسمتی از دارایی یا درآمد افراد بر حسب توانایی پرداخت آنان برای تامین مخارج دولتی است که در جوامع بشری دریافت میشود. یکی از واجبات و فرایض دین مبین اسلام نیز پرداخت خمس و زکات است که افراد طبق فتوای مجتهد خود، مکلف به انجام آن میباشند؛ بنابراین در جوامع اسلامی علاوه بر خمس، مالیات نیز پرداخت میشود. سوالی که اینجا به ذهن متبادر میشود این است که آیا پرداخت مالیات، افراد را از پرداخت خمس و زکات معاف میکند و برعکس، آیا پرداخت خمس و زکات، ملازم با معافیت مالیاتی است؟ پژوهش پیشرو ضمن واکاوی مبانی فقهی مالیات به مقایسه آن با خمس و زکات میپردازد و به این نتیجه میرسد که پرداخت خمس و زکات، غیر از مالیاتهایی است که دولت از مردم دریافت میکند و پرداخت یکی، ملازم با معافیت دیگری نیست.
خلاصه ماشینی:
مباني فقهي و حقوقي ماليات مقدمه فلسفه تشریع مالیاتهاى حکومتى بیان شد که خداوند متعال برخى اموال را - که با خصوصیات مختلف در کتابهاى فقهى آمده - براى اداره امور جامعه قرار داده است، و ولى امر نیز که مسؤول اداره امور بوده و حق ولایت و زعامت دارد، باید کشور اسلامى را با استفاده از این اموالى که در اختیار اوست اداره کند.
حال اگر این اموال، به هر دلیل براى اداره جامعه اسلامى کافى نبود - چه این که امکان استفاده از انفال وجود نداشت و یا خمس و زکات به اندازه کافى در اختیار وى نبود - و ولى امر تشخیص داد، مردم علاوه بر این خمس و زکات باید مبالغ دیگرى بپردازند تا او بتواند کشور را به خوبى اداره کند - چه این که کشور در وضعیت عادى باشد و یا در حال جنگ - در این صورت به مقتضاى ولایتخود مىتواند به هر اندازه که مصلحت مىداند مردم را به پرداخت مالیات وا دارد.
اما درباره مالیاتهاى حکومتى، پیشتر بیان شد که یکى از علتهاى وضع آن تامین نیازهاى مالى حکومت است، و اگر سایر منابع درآمد (خمس، زکات و انفال) براى اداره جامعه اسلامى کافى نباشد، ولى امر مىتواند بر اساس اختیاراتى که بنا بر ولایتخود دارد، مالیات لازم را جعل کند .
نتیجه در اموالی یا پولهایی که عموم مردم به عنوان خمس، زکات و مالیات پرداخت میکنند، اهداف و تأثیراتی نهفته است که مواردی از آن در این نوشتار بیان شد؛ مانند اینکه خمس و زکات برای کمک به حکومت اسلامی، تثبيت ولايت و گسترش دين مبين اسلام قرار داده شده است.