چکیده:
یکی از مفاهیم کلیدی که در متافیزیک توماس نقش اساسی دارد، مفهوم بهرهمندی است، که بر اساس آن، بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار میکند. بهرهمندی پیشینهای در فلسفه افلاطون و بوئثیوس دارد و در عبارات توماس عبارت است از چیزی که به نحوی جزئی، آنچه را که به دیگری به نحو کامل تعلق دارد، دریافت میکند. از آنجا که متافیزیک وی براساس توجه خاص به «وجود» بنا شده است و وجود نیز هم به خالق و هم به مخلوق نسبت داده میشود و موجودات از وجود برخوردار هستند، بنابراین باید نوع ارتباط بین خالق و مخلوق مورد مطالعه قرار گیرد و معلوم گردد هرکدام به چه نحو در وجود سهیماند. همچنین در رابطه بین وجود و ماهیت، بهرهمندی چه نقشی دارد. این مقاله در نظر دارد با مطالعه آثار توماس آکوئیناس و شارحین و محقیقن به شیوه تحلیلی و پژوهشی مسأله بهرهمندی را بررسی نماید تا منظور از بهرهمندی، انواع بهرهمندی و موارد استعمال مفهوم بهرهمندی در فلسفه توماس مشخص گردد. وی سه نوع بهرهمندی را تشخیص میدهد که تنها یکی از آنها قابل استناد به خدا و موجودات است. وی با نظریه بهرهمندی رابطه خالق و مخلوق، رابطه ماهیت و وجود، رابطه کثیر با واحد را توجیه میکند.
The concept of participation is, one of the key concepts that plays a central role in Thomas's metaphysics, based on which it communicates between creator and creature. It has a Record in the philosophy of Plato and Boethius, And in Thomas's terms, when anything receives in a particular manner that which belongs to another in a total manner. It is said to participate it. Since his metaphysics is based on special attention to "existence", and existence is also attributed to both the Creator and the Creator, and the creatures have existence, therefore, the type of relationship between the creator and the creature should be studied and it appears that each one shares the same in existence. Also, what role does it play in the relationship between existence and Essence? This paper intends, in the analytical and research methodology, to study the problem of participation in Thomas Aquinas philosophy by studying the his works and the scholars to determine that what is the purpose of participation, types of participation and the uses of the concept of participation in Thomas's philosophy. He recognizes three types of participation, of which only one can be attributed to God and beings. He justifies the relation between of creator and creature, the relation of Essence and existence and multiplicative relation with the unit by the participation theory.
خلاصه ماشینی:
بهره مندي پيشينه اي در فلسفه افلاطون و بوئثيوس دارد و در عبارات توماس عبارت است از چيزي که به نحوي جزئي، آنچه را که به ديگري به نحو کامل تعلق دارد، دريافت ميکند.
مخلوق از فعل وجود الهي بهره مند است و اين بهره مندي به نحو تشابه و تمثيل است برخلاف آنچه که در فلسفه اسلامي به عنوان اشتراک معنوي آمده است ، چرا که توماس مخالف اشتراک معنوي و لفظي بوده و دلايلي بر رد اين دو نوع اشتراک اقامه ميکند.
سؤالاتي که در اينجا قصد پاسخگويي بدان را داريم عبارتند از: منظور توماس از بهره مندي چيست ؟ انواع و شيوه هاي بهره مندي کدامند و هرکدام در چه مواردي بکار ميروند و کدام نوع را ميتوان در مورد خدا و موجودات بکار برد؟ توماس در چه مواردي از اين آموزه استفاده نموده است ؟ بطور خلاصه ميتوان گفت بهره مندي در عبارات توماس عبارت است از چيزي که به نحوي جزئي، آنچه را که به ديگري به نحو کامل تعلق دارد، دريافت ميکند.
پس اگر بهره مندي براي آنها بکار ميرود، نميتواند به معني داشتن بخشي از يک چيز باشد، زيرا اصلا بخشي، وجود ندارد، بلکه به نحو جزئي، ناقص و محدود، فعل و صورتي را دارد که در جاي ديگر به نحو کلي، کامل و نامحدود يافت ميشود.
بوئثيوس بين دو نوع موجود عام و بسيط و موجود مرکب و محدود تمايز قائل شده است و وجود عام (مطلق ) را علت وجودي موجود محدود ميداند و اين عليت بنا بر اصل بهره مندي توجيه ميشود (ايلخاني، ١٣٧٥: ٢٧٦) و وجود، نخستين کمال است که خداوند به مخلوقات اعطاء ميکند.