چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر رشد مهارتهای یادگیری خودراهبر دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر پایه اول دبیرستان شهر تهران، صورت پذیرفته است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزش پذیر در مقطع اول دبیرستان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 12 نفر از دانشآموزان انتخاب و بهصورت تصادفی در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران بود. پس از اجرای پیشآزمون بر روی هر دو گروه، متغیر مستقل (آموزش بهوسیله چندرسانهای) طی شش جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل نیز بهدوراز متغیر مستقل قرار گرفت. پس از اتمام آموزش از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که گروه آزمایش در مؤلفه رغبت برای یادگیری و خود مدیریتی پیشرفت معنیداری را نسبت به گروه کنترل داشتند؛ اما در مؤلفه خودکنترلی بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
The present study aimed to investigate the effect of educational multimedia on the educable mentally retarded student’s growth of self-directed learning skills in first grade of high school in Tehran, has been done. The target population includes all educable mentally retarded students of first grade in high school in Tehran. With using multi-stage cluster sampling method, 12 students were selected and randomly were replaced in experimental and control group. Data, questionnaires, was Fisher and colleague’s self-directed learning Scale. After the pre-test on both groups, the independent variable (education by multimedia) were administered in six sessions on the experimental group and the control group were well away from the independent variable. After completing the education with multimedia, post-test was conducted in both of groups. The results showed that the experimental group in the component willingness to learn and management was significant progress compared to the control group, respectively. But in self-control components, there was no significant difference between control and experimental groups.
خلاصه ماشینی:
در پژوهشي ديگر که توسط زماني، سعيدي و عابدي (١٣٩٠) با هدف بررسي اثربخشي و پايداري تأثير استفاده از چندرسانه ايها بر ميزان خودتنظيمي يادگيري و پيشرفت تحصيلي درس رياضي دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان انجام گرفت بيانگر اين واقعيت بود که پس از آموزش تفاوت معناداري در خصوص خودتنظيمي و عملکرد تحصيلي گروه آزمايش 1.
در پژوهشي که توسط پاک نيا، نادي، صفري و مهدي زاده (١٣٩٠) با عنوان تأثير نرم افزار آموزشي طراحي شده بر مبناي فراشناخت بر خود راهبري دانش آموزان پايه پنجم ابتدايي شهر کرمانشاه صورت گرفت بيانگر اين واقعيت بود که تدريس به وسيله اين نرم افزار اختلاف معنا داراي را پيرامون مؤلفه هاي فرعي خود راهبري (خودمدريتي، رغبت در يادگيري و خودکنترلي) به وجود ميآورد.
در پژوهشي ديگر مرادي، شريفيدرآمدي و زارعي زوارکي (١٣٩٢)، پژوهشي با موضوع «تأثير چندرسانه اي آموزشي بر رشد مهارت هاي اجتماعي دانش آموزان کم توان ذهني پايه پنجم ابتدايي شهر تهران » با استفاده از روش پژوهش شبه آزمايشي انجام دادند.
اين اثر نشان ميدهد که حداقل بين يکي از مؤلفه هاي يادگيري خودراهبر (رغبت براي يادگيري، خود مديريتي و خودکنترلي) دانش آموزاني که با روش چندرسانه اي آموزش ديده اند با دانش آموزان گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.
با توجه به نتايجي که در جدول ١ به دست آمده ميتوان اين چنين توصيف کرد که آموزش به وسيله چندرسانه اي باعث افزايش ميزان رغبت براي يادگيري دانش آموزان کم توان ذهني ميشود.