چکیده:
روحالارواح از آثار مهم قرن ششم هجری است که به شرح اسماءالله اختصاص دارد. ارتباط انسان و خدا از موضوعات محوری کتاب است. در این مقاله بر اساس روش تحلیلی ـ توصیفی نشانهشناسی ساختارگرا، به بررسی رابطۀ انسان و خدا در متن روحالارواح سمعانی پرداخته شده است. در بررسی متن، به دنبال یافتن آن دسته از عناصر ژرفساختی بودیم که در موضوع ارتباط انسان و خدا، نظامهای نشانهای متن را پدید آورده است. این عناصر کلیدی در ساختار تقابلهای متن، به عنوان عوامل اصلی نظامساز شناخته میشوند. برای رسیدن به این هدف، از روش لوی استروس بهره بردیم که بر اساس تحلیل تقابلهای دوگانه به بررسی روابط نشانهها میپردازد. با بررسی روابط نشانههای متن، نشان دادیم که در دایرۀ نشانههای قطب خدا، تقابل جلال و جمال؛ قهر و لطف، شبکهای از تقابلها را به وجود آورده است که با تقابل مثبت و منفی شأن و قدر و مرتبۀ آدمی در نشانههای قطب انسان، مرتبط است. متن از راه ترکیب عناصر متضاد و تلفیق ویژۀ خود به حل تضادها و تقابلها میپردازد. در نهایت راهی که متن برای حلّ تضادّهای رابطۀ انسان و خدا ارائه میدهد، نفی یک طرف رابطه (قطب انسان) است که با شبکه شانههای جلالی و نظام کلامی متن روحالارواح ارتباط پیدا میکند.
Ruh al-Arwāh fi Sharh Asmā al-Malik al-Fattāh written by Ahmad Samāni is one the most important works of the sixth century AH, devoted to the description of Divnie names. One of the main themes of the book is the relationship between man and God. Based on a structuralist semiotic approach and by using descriptive-analytical method, the present article deals with the relationship between man and God in Ruh al-Arwāh. In the examination of the text, we look for those deep-structure elements that in the subject of God-man relationship create the semiotic systems. In the structure of the contrasts, some key elements are recognized as the main system-building factors. To this goal, we use Levi-Strauss' method, which examines the relationships of signs based on the analysis of binary oppositions. By considering the relations of signs in the book, we show that within the circle of the signs of God (as a pole) the contrast between "glory and beauty", and "wrath and forgiveness" creates a network of contrasts that are related to contrast of positive/negative dignity of man. The text synthesizes opposite elements and, by its own method of combination, resolves oppositions and contradictions.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله بر اساس روش تحليلي ـ توصيفي نشانه شناسي ساختارگرا، به بررسي رابطۀ انسان و خدا در متن روح الارواح سمعاني پرداخته شده است .
در نهايت راهي که متن براي حلّ تضادّهاي رابطۀ انسان و خدا ارائه ميدهد، نفي يک طرف رابطه (قطب انسان ) است که با شبکه شانه هاي جلالي و نظام کلامي متن روح الارواح ارتباط پيدا ميکند.
با وجود برخي کتاب ها و مقالات مربوط به نشانه شناسي عرفاني، هيچ پژوهش مستقلي دربارة نقش تقابل هاي دوگانه در نظام نشانه هاي متن روح الارواح سمعاني و ويژگيهاي خاص آن صورت نگرفته است ؛ در حاليکه اين متن ويژگيهاي زباني و فکري ويژة خود را دارد.
نشانه شناسي رابطۀ انسان و خدا در روح الارواح بر مبناي بيست باب اول در مطالعۀ متن روح الارواح ، از همان ابتدا فراواني تقابل هاي دوگانه و زوج هاي متضاد قابل توجه است .
» (همان : ٥٤) در اتصال شبکه هاي هم تراز متن ، حکم با جمال ، و حقّ و عدل ، با جلال خدا در پيوند است .
بر اساس بررسيهاي کمّي و تحليلي مقاله ، تقابل هاي مرکزي رابطۀ انسان و خدا در متن روح الارواح ، نشانه هاي دوگانۀ کليدي جلال و جمال و لطف و قهر خداست و اين عناصر کليدي، شبکه اي از نشانه ها را در ذيل تقابل هاي مرکزي خود گنجانيده است .
zabān-šenāsī va motāle’e-ye adabīyāt (Structuralist Poetics: Structuralism, Linguistics and the Study of Literature).
Dar jost-o-jū-ye nešānehā: Nešāne- šenāsī adabīyāt, vāsāzī.