چکیده:
این پژوهش با هدف سنجش وضعیت مدیریت دانش و شناسایی موانع موجود بر سر راه اشتراکگذاری و مستندسازی دانش در فرماندهی انتظامی استان آذربایجان شرقی انجام شده است. این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته همزمان است. در بخش کیفی پژوهش از رویکرد پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. نمونه آماری در بخش کیفی 10 نفر از فرماندهان و کارکنان فرماندهی انتظامی است که بهروش نمونهگیری گلوله برفی در پژوهش مشارکت داشتند. در بخش کمی پژوهش جامعه آماری شامل کلیه فرماندهان و کارکنان فرماندهی انتظامی استان آذربایجان شرقی است که نمونه آماری بهروش طبقهای و تصادفی ساده انتخاب و تعداد 320 نفر در پژوهش مشارکت داده شده است. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختمند است و در بخش کمی از پرسشنامههای استاندارد فرایندهای مدیریت دانش و عوامل مؤثر بر اجرای مدیریت دانش استفاده شده است. روایی پرسشنامهها از طریق روایی صوری و محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ جهت سنجش پایایی برای پرسشنامه فرایندهای مدیریت دانش 93/0 و برای عوامل مؤثر بر اجرای مدیریت دانش 90/0 بهدست آمد. در بخش کیفی قابلیت اعتماد نتایج از طریق بررسی دادهها و ثبت و ضبط جزئیات پژوهش و طولانی کردن فرایند مصاحبهها بهدست آمده است. در بخش کیفی برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کدگذاری استقرایی و در بخش کمی برای پاسخ به سؤالهای پژوهش از آزمون تی تک نمونهای با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت مدیریت دانش از نظر فرایند (59/2X =)، عوامل مؤثر (73/2X =) بر آن در فرماندهی انتظامی استان با وضعیت مطلوب (5/3 t value =) فاصله دارد. موانع اصلی در رابطه با مدیریت دانش در فرماندهی انتظامی استان شامل اعتماد، ارتباطات، مدیریت سازمان، ساختار و تعهد و نیروی انسانی، فرهنگ و فناوری میباشد. فرماندهی انتظامی استان با تقویت هیئتهای اندیشهورز، مستندسازی تجارب، حذف موانع ساختاری و افزایش اعتماد بین فردی و سازمانی وضعیت مدیریت دانش را در این سازمان بهبود بخشد.
This research is aimed at assessing of knowledge management status and identifying the barriers in the way of sharing and documentation of knowledge in the Police Command of Eastern Azerbaijan rovince. This mixed research follows concurrent nested method. Phenomenological approach is selected for the qualitative phase of the study and descriptive-survey method is employed in the quantitative phase. The statistical sample of the qualitative phase of the research included 10 commanders and employees of police of Eastern Azerbaijan province selected by snowball sampling method. Data were analyzed using inductive coding of phrases and words from participant interviews. The research population included 320 police employees and commanders in the quantitative phase in the same population having been selected by simple random sampling. The instruments of data collection included a semi structured questionnaire in the qualitative phase, and in the quantitative phase a standardized questionnaire of the processes of knowledge management and the infrastructure affecting knowledge management was employed. The face validity and content validity of the questionnaires were confirmed. The reliability coefficient of Cronbach's Alpha for the knowledge management process was 0.93, and for the effective factors was 0.90. The trustworthy of the results was affirmed by reviewing the data and recording the details of the research and prolonging the process. In the qualitative phase, inductive coding method was used for data analysis and in quantitative phase, T-sample testing through SPSS 22 software was used to answer the research questions. The results of the research indicated that the present status of knowledge management was 2.59 in terms of process, 2.73 for effective factors in the Police Command of the province. The t-value distance to the desired situation was 3.5. The main barriers to knowledge management in the Police command included trust, communication, organizational management, structure, commitment of human resource, culture, and technology. The Police Command of the province can improve the status of knowledge management in the organization by strengthening think tanks, documenting experiences, removing structural barriers, and increasing interpersonal and organizational trust.
خلاصه ماشینی:
پيرايش و همکاران )١٣٩٨( پژوهشي را با عنوان عوامل مؤثر بر استقرار مديريت دانش در پيشبرد افزايش خلقيت سازماني در بين کارکنان نيروي انتظامي استان زنجان انجام دادند.
)2020 در اين پژوهش پديدارشناسي مورد نظر ميتواند به درک عميق پديده و استخراج تجارب و درک مشارکتکنندگان از پديده مورد نظر منجر شود؛ بهعنوان روش کيفي انتخاب شده است و از آنجايي که پديدارشناسي به توصيفات، مفاهيم و نظرياتي که در تجربهها، رفتارها و معاني جهان واقعي ريشه دارند ميپردازد رويکردي مناسب براي شناخت موانع و چالشهاي مديريت دانش در فرماندهي انتظامي استان محسوب ميشود.
1 Kolmogorov-Smirnov 159 وضعيت فرماندهي انتظامي استان آذربايجان شرقي از نظر فراهم آوردن فرايندهاي مديريت دانش چگونه است ؟ با توجه به نرمال بودن دادههاي پژوهش براي پاسخ به اين سؤال از آزمون تي تک نمونهاي استفاده شده است.
وضعيت فرماندهي انتظامي استان آذربايجان شرقي از نظر عوامل مؤثر بر مديريت دانش چگونه است ؟ جدول ٧.
وضعيت عوامل مؤثر بر مديريت دانش در فرماندهي انتظامي استان (رجوع شود به تصویر صفحه) فناوري 161 بر اساس اطلعات و نتايج مندرج در جدول )٦(، مقدار سطح معناداري بهدستآمده براي تمام متغيرها کمتر از ٠/٠١ مي باشد.
نتايج بهدستآمده حاکي از اين است که وضعيت فرماندهي انتظامي استان آذربايجان شرقي از لحاظ عوامل مؤثر بر مديريت دانش در سطح مطلوبي قرار ندارد.
نتيجه گيري و پيشنهادها اين پژوهش با هدف سنجش وضعيت مديريت در فرماندهي انتظامي استان آذربايجان شرقي و شناسايي موانع موجود انجام شده است.
نتايج بهدستآمده در اين پژوهش نشان داد که وضعيت مديريت دانش از نظر فرايند و عوامل مؤثر بر آن در فرماندهي انتظامي استان آذربايجان شرقي با وضعيت مطلوب فاصله دارد.