چکیده:
علیرغم وجود برخی مفاهیم و آموزههای شیعی مندرج در «ولایت تکوینی» همچون معجزات، کرامات، علم غیب و دیگر شئون خاص امام در هستی، این اصطلاح در تاریخ و کلام شیعه نوظهور است. لذا برای یافتن جایگاه این آموزه در تفکر کلامی شیعه، بررسی تاریخ اندیشه ولایت تکوینی و سیر تطور آن ضروری است. از آنجا که مرحله نخست در مطالعات تاریخ اندیشه تعریف موضوع پژوهش است، در بررسی تاریخ اندیشه ولایت تکوینی نیز دستیابی به تعریفی جامع از این اندیشه برای آغاز کار الزامی است. در این مقاله با واکاوی اصطلاح «ولایت تکوینی» در ادبیات معاصر شیعی از نخستین کاربردهای آن در قرن سیزدهم و سپس پیجویی روند مصطلحشدن این اصطلاح در اندیشه علمای شیعی تاکنون، میکوشیم معنای جامعی از این اصطلاح به دست آوریم و در نهایت به دلیل وجود رویکردهای متنوع راجع به این ایده، ولایت تکوینی را در قالب چندین شاخصه معنایی ترسیم کنیم.
In spite of some of the Shiite concepts and teachings embodied in universal guardianship such as supernatural wonders, miracles, the science of the unseen and other specific aspects of the imams in the existence, it is an emergent terminology in the discipline of history and Shiite theology. Therefore, in order to find the position of this doctrine in Shi'a theological thought, it is necessary to study the history and evolution of universal guardianship thought. Since the first step in the study of the history of thought is the definition of the subject of study, a comprehensive definition is also required in order to study the history of thought of universal guardianship. In this article, we try to examine the term universal guardianship "al-Wilayah al-Takwiniyya" in contemporary Shiite literature from its earliest uses in the thirteenth century and then trace it until it got coined into a terminology in the minds of the contemporary Shia scholars and, reach a comprehensive understanding of this term and finally, because of the diverse and varied approaches to this idea, draw on the development of universal guardianship in the form of several semantic characteristics.
خلاصه ماشینی:
سید حسین بروجردی در کتاب الصراط المستقیم (بروجردی، 1416: 3/387) ولایت را تصرف، احاطه و سلطنت ولی به اذن خداوند در امور تشریعی و تکوینی میداند که در این حال، با تقرب و اطاعت از خداوند زبان ولی، زبان خدا، دست او دست خدا و قلب او ظرف مشیت خداوند میشود (همان: 3/143).
زیرا معجزات انبیا به استناد آیات قرآنی کار آنها نیست و نشان از ولایت تکوینی آنها ندارد، بلکه کار خالق است و خدا برای تصدیق پیامبر خود ایجاد معجزه میکند تا به نوعی به صدق نبی شهادت داده باشد.
از نظر او، اگر «ولایت» را به معنای «تفویض» بگیریم با این توصیفات که، «به واسطه آن بندگان در کارهای خود مستقل و فاعل بالاستقلال باشند و قضا و قدر الاهی در کار نباشد و افعال از حیطه اراده عام الاهی خارج باشد» و «خلق و رزق، اماته، احیا و شفا و برقراری نظامات و تدبیر کائنات به حجج الاهی واگذار شده باشد که فاعل بالاستقلال در این امور باشند، به گونهای که خدا از تدبیر امور و افعال کنارهگیری کرده و عالم را به غیر خود سپرده باشد» ولایت تکوینی برخلاف براهین عقل و ادله شرعی میشود (همان: 10-11).
ولایت تکوینی یعنی رسول خدا یا امام حقاً واسطه و حجاب بین بنده و خدا است و تمام فیوضات (علم و حیات و قدرت) خدا به بندگان توسط ایشان که آینه حق هستند و در مقام ولایت و بدون واسطگی قرار دارند افاضه میشود (همان: 5/114؛ همو، 1416: 10/97).