چکیده:
یکی از رویکردهای گفتمانی موجود در آثار هنری و ادبی عصر پهلوی، نقد شهر مدرن شده و فرهنگ برآمده از آن بهمثابه منبع آلودگی و مسخ است. این رویکرد گفتمانی که طیفی وسیع از گفتارها و نظامهای معنایی آثار هنری و ادبی دوره یاد شده را دربر دارد، خلوص و پاکی روستا و جامعه ماقبل مدرن را در تقابل با تهدیدی جدی مییابد که فرهنگ بیگانه و آلوده شهری است. یکی از آثار تاثیرگذاری که گستره حضور آن تا زمان حال نیز ادامه یافته و به یکی از آثار زنده در حافظه جمعی و معاصر ایرانیان تبدیل شده، نمایش «شهر قصه» اثر بیژن مفید است. این اثر را میتوان یک اثر میان/چند نسلی دانست که دامنه تاثیر آن از زمان تولید اثر نیز فراتر میرود. این مقاله ضمن بررسی نظام و رویکرد گفتمانی موجود در این نمایش به مقایسه تطبیقی آن با سایر آثار دوره مذکور میپردازد و زمینه و بستر گفتمانی تالیف، تولید و تاثیر اثر یاد شده را مورد بررسی قرار میدهد. بهنظر میرسد در یک رابطه میان متنی و تعاملی، میتوان به معنای گفتمانی همانندی در آثار ادبی-هنری و روشنفکرانه و فلسفی به دلیل دلیل بافت و زمینه اجتماعی مشترک رسید.
Criticism of modernization and urbanization includes one of discursive approaches produced by artistic and literary works In Pahlavi era. Thiscriticism that is present in a wide range of meaning systems of philosophical, artistic/ literary works, contends rural purity and innocence versus aliened and polluted cultures of modernized cities. One concrete example of this works, whose influence has remained up to now, is the City of Tales performance and play, composed by BijanMofid. This artistic/ literary work is embedded in Iranian people collective and contemporary memory. As such this work depicts an inter / multi-generational work that transcends time of its composition. This article is aimed to scrutinize discursive system and meaning of this play and draw a comparison between given play and other works that show a same discursive content and background of creation. It seems a same discursive meaning can be observed as the result of an inter-textual and interactional relationship between Iranian intellectuality and philosophical utterances and literary/artistic expressions through social context and backgrounds.
خلاصه ماشینی:
شیفتگی در برابر شـهری و مـدرن شـدن در دوره قاجار آغاز چنین جریانی را نشان میدهد، آنچه در آثار نویسندگانی چون ملکم خـان و تقیزاده (٦١ :٢٠٠٠ ,Mirsepasi) و ایرج میرزا (١٣٥٣) دیده میشـود، ایـن جریـان در عصـر پهلوی دوم جای خود را به گفتمانی جایگزین و به تعبیری ضدگفتمانی داد که حـال ضـمن نقد فقر روستایی و ارزش های ملوکالطـوایفی، آلـودگی موجـود در شـهر و مدرنیزیشـن را خطری برای جامعه ایران و فرهنگ اصیل و سـنتی آن مـیدانسـت .
٢٠١٤ ,Hassanzadeh Shahkhali ;١٩٠-١٨٥ :٢٠٠٦ ,Hwang) همانطور کـه داگـلاس نشـان داده است زیر پا نهادن کدهای اخلاقی ، متبادر کننده مفهـوم ناپـاکی و آلـودگی اسـت ( ,Douglas ٢٠١٣) و به هم ریختن نظم (بینظمی) یکی از خاستگاه های ظهور ایده آلودگی به شمار مـی- آید (همان ).
رودنـاس (٣٨٥-٣٨٣ :١٩٩٤) بپـذیریم کـه آثار ادبی و هنری، وضعیت انتقال و گذار را در جامعه نشان میدهند، باید پذیرفت که گـذار و تعلیق برخاسته از آن در عصر پهلوی دوم خود بحرانی را از منظـر تعریـف هویـت از پـی داشت که پاسخ به آن از یک سو تاکید بر گونه ای از مسخ در قالب مفاهیمی چون الیناسـیون یا از خودبیگانگی (علی شریعتی) هُرهُری مذهب شـدن یـا غربزدگـی (جـلال آل احمـد)، فولکلوریستی و توریستی و سطحی شدن فرهنـگ و تمـدن (داریـوش شـایگان ) و غـروب معنویت و غرب زدگی (احمد فردید) از منظر فلسفی و هستی شناختی آن و از سـوی دیگـر در آثار ادبی مسخ یا دگرریختی فروسویی (غلامحسین ساعدی، بیژن مفید، شیون فـومنی) و کالبدی (بدنی) شدن و مصرف گرایی یا هبوط (فروغ فرخزاد،غلامحسـین سـاعدی) از منظـر نمادپردازی و بازنمایی ادبی و هنری بود.