چکیده:
مهندسی مجدد فرایند کسبوکار یک رویکرد برای تبدیل فرایند کسبوکار و شکل دهی مجدد به همه
فرایندهای کسبوکار است. به برسی تاثیر مهندسی مجدد بر فرایند جریان کسبوکار و تاثیر عملکرد بر
سرمایه گذاری و فناوری اطلاعات و عملکرد کارکنان میپردازیم. منظور از کسبوکارء عوامل موثر بر
عملکردهای اقتصادی مانند کیفیت دستگاههای حاکمیتی و ثبات قوانین و مقررات و کیفیت و زیرساختها
میباشد. که تغیییر دادن آنها فراتر از اختیارات و قدرت مدیران بنگاههای اقتصادی است. و در این راستا
عملکرد کارکنان با اندازهگیری عملکرد بهبود مییابد و از این روی هدف ایجاد یک فرایند اندازه گیری
عملکرد میباشد. و نتایج به دست آمده رابطه مثبت بین پیادهسازی مهندسی مجدد و فناوری اطلاعات و
عملکرد کارکنان را نشان میدهد. و علاوه بر اینها نتایج تجربی نشاندهنده این است که اندازه گیری
عملکرد مربوط به کاهش هزینه و کاهش زمان ارایه محصول به بازار در فرایند داخلی بوده و بهبود کیفیت
در فرایند خارجی موجب بهبود عملکرد میشود.
خلاصه ماشینی:
واژه هايکليدي: مهندسي مجدد بر فرايند کسب وکار، فناوري اطلاعات ، اندازه گيري عملکرد کارکنان مقدمه در سال ١٩٩٠ ميلادي بسياري از شرکت هاي آمريکا مهندسي مجدد را به صورت ابزاري موثر براي پياده سازي تغييرات براي کارآمدسازي و رقابتي سازي سازمان در نظر گرفته اند (اتاران ٢٠٠٤)، مهندسي مجدد فرايند کسب وکار، رويکردي براي تبديل فرايند کسب و کار و شکل دهي همه فرايندهاي کسب و کار ميباشد تا بتوان به پيشرفت هاي زيادي در عملکرد در سرتاسر کسب وکار رسيد (گول ١٩٩٢) هدف از مهندسي مجدد رقابتي کردن اين فرايند با بهبود کيفيت و کاهش هزينه و کوتاه سازي سيکل توسعه محصول است .
به علاوه ارتباط ضعيف يک عامل مهم موثر بر پياده سازي مهندسي مجدد است و براي اين مسائل مديران بايد از فرايند کسب وکار مناسب با ايجاد اندازه گيري عملکرد کافي استفاده کنند.
اين سه پل ارتباطي عبارت بودند از: ١-کار آفرينان فناوري ٢- بازنشستگان ٣- پلتفرم هاي اينترنتي مروري بر منابع و توسعه فرضيه : مهندسي مجدد و فناوري اطلاعات : شرکت ها بايد به طور پويا بايد اقدام به مهندسي مجدد و بهبود فرايند کسب وکار براي مقابله با محدوديت هاي جديد کنند و از اين روي بايستي چالش هاي نوظهور راه حل کنند (زو و همکاران ٢٠٠٨) مهندسي مجدد مربوط به باز طراحي و بررسي فرآيند کسب وکار به منظور دستيابي به بهبود عملکرد در برخي موارد نظير هزينه ، کيفيت و خدمات و سرعت است .
مديران ارشد فناوري اطلاعات را يکي از منابع بالقوه در نظر ميگيرد سيستم هاي برنامه ريزي منابع شرکتي براي پشتيباني از بهبود فرايند کسب وکار استفاده شده و از اين روي موجب بهبود کيفيت اطلاعات ، تصميم گيري، و عملکرد شرکت ميشود.