چکیده:
قبول تحول در دنیای متحول عصر حاضر یکی از بزرگترین عوامل دوام و بقای سازمان است. عامل اصلی برای تعیین ارزش سازمان همان عامل پذیرش تحول است که به عنوان عامل بقا سازمان به حساب میآید. سازمانها باید همواره خود را با تغییراتی که در محیط و اطرافشان رخ میدهد وفق دهند و پا به پای آنها پیش بروند. یک سازمان نباید هر چند مدت یک بار وضع خود را تغییر بدهد، بلکه باید متوجه باشد که پدیده تغییر امری دائمی است و باید مرتب و پیوسته تغییر کند. هدف اصلی هر سازمانی ارتقای شاخصهای مهم در سازمان از طریق بالا بردن میزان عملکرد و تعهد سازمانی مدیران و کارکنان است که به پذیرش تغییر و بازنگری مستمر در ساختار، خط مشیها و روشهای اجرای فعالیتهای نیروی انسانی در سازمان بستگی دارد. سازمانها را افراد بشر آباد میکنند و رونق میبخشند و تغییر سازمانی بیش از آن که مفهومی مجرد باشد دارای اثرات واقعی بر زندگی افراد است. پیش برد اکثر الگوها و روشهای نوین مدیریتی، نیاز به فراهم شدن فضای تغییر در سازمان و مدیریت کردن فرایند تغییر دارد. آمار بالای شکست این طرحها، بیش از هر چیز به دلیل عدم درک و آگاهی مدیران این طرحها از ضرورتهای فرایند تغییر و پویاییهای سازمانی میباشد. در تحقیقات بسیاری اثبات شده است که رفتار های سیاسی در سازمانها همه گیر شده است و تمام نتایج تحقیقات، نشان از پذیرش گسترده سیاست به عنوان یکی از جنبه های قابل توجه از زندگی سازمانی دارد. برای این که بتوان با افرادی که دارای دیدگاهها، انتظارات و مفروضات متفاوت هستند، به شیوه اثربخشی کار کرد؛ انسان باید یک سیاست مدار ماهر باشد و درک کاملی از عرصه سیاسی سازمانی که در آن به کار و فعالیت مشغول است، داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
قدرت و سیاست پدیده هایی اجتناب ناپذیر در زندگی سازمانی هستند؛ امروزه وجود رفتارهای سیاسی در سازمان واقعیتی انکارناپذیر است.
در تحقيقات بسياري اثبات شده است كه رفتار هاي سياسي در سازمان ها همه گير شده است و تمام نتايج تحقيقات، نشان از پذيرش گسترده سياست به عنوان يكي از جنبه هاي قابل توجه از زندگي سازماني دارد.
در تحقيقات بسياري اثبات شده است كه رفتار هاي سياسي در سازمان ها همه گير شده است و تمام نتايج تحقيقات، نشان از پذيرش گسترده سياست به عنوان يكي از جنبه هاي قابل توجه از زندگي سازماني دارد.
ادراك سياست ممكن است از رفتارهاي غيررسمي كه توسط سازمان تحريم نشده اند (ممنوع نيستند) و براي ترويج اهداف فردي در فضاي سياسي سازما ن طراحي شده اند نشئت گرفته باشد (رحيمنيا و حسن زاده، ۱۳۸۸: 30).
این اعمال که تحت عنوان رفتارهای سیاسی در سازمان شناخته می شوند، شامل فعالیت هایی هستند که به جهت نفوذ افراد یا گروهها برای دستیابی یا حفاظت از منافع شخصی خود و به هنگام وجود راه حلهای متضاد صورت می گیرد.
از اين رو محققان ارتباط مثبتي ميان ادراك فضاي سياسي در سازمان به عنوان يك عامل تنش زاي مرتبط با محيط كار، بانگراني شغلي قائل هستند (خرم، ۱۳۸۹:۴۴).
زیرا بیشتر سازمانها تعداد زیادی از افراد را در استخدام خود دارند که دارای ویژگیهای فردی هستند، ولی نوع رفتار سیاسی موجود در سازمان بسیار متفاوت است.
بررسی نقش تعدیل کنندگی عدالت سازمانی بر رابطه بین اداراک از فضای سیاسی سازمان و ارتباط گریزی افراد، پژوهش نامه مدیریت تحول سال اول، شماره2.