خلاصه ماشینی:
"همچون همیشههای من ای ناگهان ببار بر این دعای تشنه کمی آسمان ببار بر خواب مه گرفتهء انبوه واژههام یک شب به جای صاعقه،رنگین کمان ببار آه ای طنین آبی دیروزهای سبز، جاریتر از همیشه بر امروزمان ببار موعود من!به حرمت اندوه آدمی بر بیستارگان زمین،آسمان ببار از نوشخندههای زلال فرشتگان جامی بنوش و بر برهوت جهان ببار گستردهایم سفرهء ایمان،اجابتی یک ناگهان بشارت و لبخند و نان ببار بر زخم دیرسال زمین-آدم و گناه- ای بغض دیر ماندهء هفت آسمان ببار «ای آخرین صدای صداها»در این کبود از دور دست خاطره،پژواکسان ببار شعرم غروب کرد ولی تشنهام هنوز بر من ببار ای عطش بیکران،ببار بیکرانه دلی به پای دلت عاشقانه میخواهم دلی که از تو بماند جدا نه میخواهم دلی که رفت و نیامد ز پرتگاه جنون دلی که عشق تو کردش فسانه میخواهم دلی که جام جم از عاشقان طلب میخواهم دلی به وسعت این بیکرانه میخواهم دلی که بسته به پای تو تا همیشه دخیل دلی که در دل تو کرده خانه میخواهم دلی که بادهء خون از خم بلا نوشد دلی که بگذرد از این زمانه میخواهم دلی که چون دل تو بوی سوختن دارد دلی شکسته زغمگین ترانه میخواهم دلی که بی تو ملول است در تمامی حال دلی که گریه کند بیبهانه میخواهم دلی غریب و دلی عاشق و دلی تنها دلی برای غمت جاودانه میخواهم (به تصویر صفحه مراجعه شود)نصر الله مردانی درد بیدرمان میتراود شوق از چشمان من پر ستاره میشود دامان من اشک خونین از فراق روی دوست جوشد از آه دل سوزان من بس که خوبان جان فدایش میکنند پیش جانان جا ندارد جان من!"