چکیده:
در سالهای اخیر مباحث فراوانی در خصوص سرمایه اجتماعی و وجوه گوناگون آن در سطح بین المللی و همچنین در جامعهی علمی ایران مطرح شده است با توجه به اهمیت سرمایهی اجتماعی در عملکرد جوامع در حوزه های مختلف، یکی از مهمترین مباحث مطرح شده پیرامون این موضوع راهها و چگونگی تقویت و از سویی دیگر تضعیف سرمایه اجتماعی بوده است. در این ارتباط از عوامل متعددی در هر دو سطح خرد و کلان نام برده شده است؛ با این همه به نظر می رسد با وجود تعدد مطالب مرتبط با بحث تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی، نقش دولت به نوعی مغفول مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله با توجه به حضور دولت به عنوان بازیگری یکه تاز و برتر در عرصهی سیاسی- اجتماعی ایران در طول سده های طولانی گذشته تا به امروز بر نقش دولت در زمینه تضعیف سرمایه-ی اجتماعی به ویژه در خصوص مشارکت به عنوان یکی از مولفههای مهم سرمایه اجتماعی تاکید شده است. یافتهها نشان میدهد در طول سالهای1384 تا 1392 با تضعیف سرمایه اجتماعی در ایران مواجه بوده ایم.
In recent years, many topics have been raised about social capital in the scientific community of Iran. Considering the importance of social capital in the functioning of societies in different fields, one of the most important issues discussed in this topic is the ways and How to boost and, on the other hand, the weakening of social capital. In this regard, several factors are mentioned at both macro and micro levels. It seems that despite the multitude of issues related to the issue of strengthening or weakening social capital, the role of the state has been somewhat neglected and has been neglected. In this paper, considering the presence of the government as a top performer in the socio-political sphere of Iran, over the past many centuries, to this day, the role of the government in the context of weakening social capital, especially as regards participation as one of The key components of social capital are emphasized. The findings show that during the years 2005 to 1392, we have been faced with the weakening of social capital in Iran.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، با توجه به حضور دولت به عنوان بازيگري يکه تاز و برتر در عرصه ي سياسي - اجتماعي ايران در طول سده هاي طولاني گذشته تا به امروز، بر نقش دولت در زمينه تضعيف سرمايه ي اجتماعي ، به ويژه در خصوص مشارکت ، به عنوان يکي از مولفه هاي مهم سرمايه اجتماعي تاکيد شده است .
بررسي نتايج بسياري از پژوهش هاي صورت گرفته ، از جمله پژوهش سطح کشوري ارزش ها و نگرش هاي ايرانيـان کـه در قالب موج اول ، موج دوم و موج سوم بـه ترتيـب در سـالهاي ١٣٧٩، ١٣٨٢ و ١٣٩٤ صـورت گرفته ، از کاهش سرمايه اجتماعي در ايران حکايت دارد.
(سعادت ، ١٣٨٧) در ارتباط با رابطه متغيرهاي اقتصادي و هنجارهاي اجتماعي و تضعيف سرمايه اجتمـاعي در ايران که موضوع اصلي مقاله است ، پژوهش هاي اندکي در کشور انجـام گرفتـه و در ايـن ميـان مي توان به کتاب «چرخه هاي افول اخلاق و اقتصاد»، نوشته محسن رناني و رزيتا مويدفر، اشاره کرد که به مسأله سرمايه اجتماعي و توسعه در ايران مابين سال هاي ١٣٨٣-١٣٦٨ پرداختـه انـد.
اما دولت در ايران معاصر چگونه جامعه مـدني را تضـعيف کرده و از اين رهگذر موجبات افول سـرمايه اجتمـاعي را فـراهم سـاخته اسـت ؟ در ايـن ميـان مي توان به تضعيف احزاب سياسي ، مطبوعات آزاد و سازمان هاي مردم نهاد بـه مثابـه سـه رکـن اساسي جامعه مدني از سوي دولت اشاره کرد.
اين نوشتار بر نگاه منفي دولت هاي نهم و دهم بر سه رکن جامعه مدني يعني احزاب سياسي ، مطبوعات و سـازمان هـاي مـردم نهـاد (سمن ) و اثرگذاري آن بر تضعيف سرمايه اجتماعي در اين بازه ي زماني تاکيد دارد.