خلاصه ماشینی:
آنچه در این مقوله مورد بررسی قرار میگیرد این است که: شیوۀ تاریخنگاری ناظمالاسلام در این کتاب چه بوده است؟ به بیانی دیگر مسأله اساسی پژوهش این است که: کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، در سیر تاریخنگاری نوین ایران از چه اهمیتی برخوردار است؟ با توجه به سؤال مطرح شده چنین فرضیهای را میتوان ارائه داد که تاریخنگاری این دورۀ از تاریخ ایران به دلیل تماس فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با اروپا از شیوههای تاریخنگاری گذشته که مبتنی بر ثبت رویدادهای مربوط به فرمانروایان و جنگها بود، فاصله گرفت و با اضافه شدن منابع جدید در تاریخنویسی شاهد تغییر و تحول شد و به اقشار اجتماعی و مردمی توجه بیشتری کرد.
با توجه به ارتباط نظرات آنان به موضوع این پژوهش به برخی از آنها اشاره میشود:مهدی ملکزاده در کتاب تاریخ مشروطیت خود به نقد کتاب تاریخ بیداری ایرانیان پرداخته و معتقد است که ناظمالاسلام جز شرح رویدادها و بیان احساسات خود کار دیگری نکرده و تنها به جریانات کرمان پرداخته است.
انگیزه نگارش تاریخ بیداریناظمالاسلام طی سالهای سکونت خود در تهران ضمن تعلیم، تدریس و تألیف علوم زمان به مطالعه کتابهای تاریخی علاقهمند شد تا به گفته خود «آینده را از گذشته» قیاس کند و از «حوادث ماضیه» عبرت گیرد(ناظمالاسلام، ۱۳۶۲: ۹) اما آنچه مورد نظر او بود در این کتابها نیافت و به دلیل یکجانبه نگری و مختص بودن آثار به توصیف متملقانه از پادشاهان و عیوب ایشان و همچنین «مملو بودن از تعصبات مذهبی که توسط اشخاص جاهل» به تدریج «جزء تاریخ» شده بودند، ثبت رویدادها را از وظایف اصلی خود دانسته(ناظمالاسلام کرمانی، ۱۳۶۲: ۵۹۷) و تصمیم گرفت که «کتابی در تاریخ ایران» و «بر سبک مورخان اروپا» بنویسد(همان: ۹ و ۱۰).