چکیده:
از مهمترین کارکردهای اخلاقی خانواده که نقش اساسی در رضایت از زندگی، حفظ و تحکیم روابط افراد در درازمدت دارد؛ سازگاری زناشویی است. عوامل مختلفی در شکلگیری سازگاری زناشویی نقش دارند؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی دیدگاه شناختی در روان شناسی و اسلام به تاثیر نقش اعتقاد به تکامل هستی و معاد در سازگاری زناشویی با روش تحلیلی استنتاجی پرداخته است. هرچند، نوع نگاه هستیشناختی و معادباوری در اسلام،گرایش و رفتار هر مسلمان را متفاوت از دیدگاههای انسانگرایانه محض میکند؛ اما لازمه پایداری این نگاه در زندگی برای تحول از ظرفیتهای موجود به الگوی مطلوب، ایجاد سازگاری نگرشی یا داشتن مراقبه وتعهداخلاقی نسبت به این اعتقاد است که به قابلیت از خودفراروندگی منجر شود؛ این مهارت به نوبه خود سبب میشود تا فرد حتی در شرایط ناگزیر از رنج، قدرت انطباق و مهارت برقراری رابطه سالم و مسالمتآمیز با همسر داشته، بتواند با ایجاد احساس ارزشمندی دراو، سازگاری زناشویی را تحقق بخشد.
Review:
Marital adjustment is one of the most important ethical functions of the family that play a vital role in life satisfaction, preservation and consolidation of long-term living conditions. The present study aims to compare the cognitive perspective in psychology and Islam to determine the role of belief in the evolution of being and resurrection in marital adjustment by deductive analytic method.
Although the type of ontological and resilience in Islam makes every Muslim's attitude and behavior completely different from humanistic perspectives, the necessity of sustaining this view in life for the transformation of existing capacities to the desired pattern, attitudinal adjustment Or having a meditative and ethical commitment to the belief that leads to self-transcendence; this skill, in turn, makes one able to live in a healthy and peaceful relationship even in conditions of suffering, inadequate ability to adapt and communicate peacefully. The wife can achieve marital adjustment by creating a sense of value in the drive.
.
خلاصه ماشینی:
بورگس وكاتريل(1936) بيان كردند كه يك رابطه زناشويي با سازگاري خوب، رابطهاي است كه نگرشها و اعمال هريك از همسران، محيطي را جهت عملكرد مناسب ساختارهاي شخصيتي هر فرد فراهم ميكند؛ (آن، 2006: 126) اليس (1975) معتقد است عامل تفكرات غيرمنطقي و انعطافناپذيري تفكر علت اصلي اختلافها در روابط زوجها است؛ (مؤمنزاده،1384: 170 ـ 160) برخيروانشناسان تأكيد ميكنند شواهد بسياري نشانگر اين واقعيت است كه مكانيسمهاي شناختي بر سازگاري و رضايت زناشويي تأثير ميگذارند و بههميندليل معتقدند كه زندگي زناشويي از گزند تفكرات غيرمنطقي مصون نميباشد؛ (برنشتاين، 1377: 86) تحقيقات تروكس و پل (1992) نيز نشان ميدهد كه باورها يك عامل شناختهشده در بروز اختلافهاي زناشويي است.
(مطهري،1374: 397 ـ 248) اسلام بهطورخاص، مباحث بسياري درباره ارزششناسي ديني ازدواج بهعنوان پديدهاي مهم در هستي، مطرح كرده است، بهطوريكه بسياري از آيات قرآن و متون روايي و اخلاقي بهطور مستقيم درباره جنبههاي شناختي و نگرشي ازدواج، نكاتي را بيان داشتهاند؛ بهعبارت ديگر، اخلاق همسرداري در متون اسلام، مبتني بر يك نظام فكري متعالي و فلسفي است كه ضرورت رعايت و عمل به اصول اخلاقي را توجيه ميكند و توصيههاي ارزشمند آن، همگي در راستاي ايجاد سازگاري زناشويي و رضايت از زندگي است.
Demaris A, Mahoney A, Pargament KI, 2010, Sanctification of marriage and general religiousness as buffers of the effects of marital inequity, J Fam Issues.