چکیده:
مکر الهی از صفات بسیار مهّم و برجسته درمعرفت حقتعالی و نیز یکی از اوصاف درخور و پر اهمیّت در مباحث عرفانی است و اطلاقش بر انسان به عنوان صفتی نفسانی و رذیله بهشمار میآید. از آنجایی که شناخت این صفت منجر به اعتلای روحی و اخلاقی و نیز معرفت الهی میگردد، بنا بر این بسیار مورد توجه عارفان قرار گرفته است. در این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی تدوین یافته، ضمن بررسی مکر الهی در قرآن و سنّت و نگرشهای مختلف عرفانی، به بررسی جنبههای عارفانهی آن در اشعار مولانا پرداخته شده است. این بررسی نشان میدهد که با وجود تأکیدی که اغلب عارفانِ پیش از او بر خوف و ایمن نبودن از مکر الهی درهمهی مراحل سلوک دارند، اما نگرش مولانا تا حدودی با آنان متفاوت است. او معتقد است سالک به کمک جذبه و عنایت حق، در مقام فنا، از صفات نفسانیاش فانی میشود. از این رو مکر او که صفتی نفسانی است، در مکر حق فانی شده و به مقام حفظ و امنیت نائل میگردد. همچنین او از مکری عاشقانه در ساحت عشق سخن میگوید. در این ساحت که نهایت قرب الهی است؛ مکر به عنوان صفت معشوق، برای عاشق زیبنده تلقّی گردیده و خوف از او زائل میگردد.
The divine tact is among the most outstanding attributes for gaining insights from God, and it is also one of the substantial qualities in the mystical discourse. However, generalizing the concept of tact to human characteristics is perceived as a vice and despicable attribute. Since the acquaintance with this attribute leads to the elevation of the ethical, spiritual and celestial knowledge, it has been widely hailed by many mystics. In this descriptive-analytic research, the God’s tact has been probed in Quran, tradition as well as the diverse mystical perspectives. This study has also analyzed different mystical aspects of this notion in Molavi’s poems. This investigation shows that despite the emphasis of the previous mystics on the fear and the sense of insecurity from God’s tact in all the stages of their spiritual journey, Molana’s conceptualization of God’s tact is to some extent different from theirs. He believes that the mystic by the help of God’s attraction and grace becomes one with God , then the attributes and qualities of his soul are disappeared. For this reason, his tact which is the soul’s characteristic disappears in God’s tact and reaches the status of the protection, certainty and security. He also refers to the romantic tact in his poems. In this realm, which is represented as the ultimate unity with God, tact as the characteristic of the beloved is considered valuable and the fear of God is eradicated.
خلاصه ماشینی:
سیمای مکر الهی در اشعار مولانا * احمد خواجه ایم ** مجید فرحانیزاده مکر الهی از صفات بسیار مهم و برجسته در معرفت حق تعالی و نیز یکی از اوصاف درخور و پراهمّیت در مباحث عرفانی است و اطلاقش بر انسان به عنوان صفتی نفسانی و رذیله به شمار میآید.
در این پژوهش که با روشی توصیفیتحلیلی تدوین یافته ، ضمن بررسی مکر الهی در قرآن و سّنت و نگرش های مختلف عرفانی، به بررسی جنبه های عارفانۀ آن در اشعار مولانا پرداخته شده است .
این بررسی نشان میدهد که با وجود تأکیدی که اغلب عارفانِ پیش از او بر خوف و ایمن نبودن از مکر الهی درهمۀ مراحل سلوک دارند، اما نگرش مولانا تاحدودی با آنان متفاوت است .
این پژوهش بر آن است تا ضمن پرداختن به جنبه های گوناگون مکر الهی و نیز تحلیلِ نسبت آن با عشق ، و همچنین بررسی رویکردهای متناقض : «ترک مکر و مکرورزی» و «خوف و لذّت از مکر الهی» در اشعار مولانا، انگارٔە معرفتی او را دربارٔە مکر کشف کرده ، نگرشی برجسته از او ارائه دهد که شناخت درست و صحیح این صفت عرفانی را دربر داشته ، به مرتفع شدن دشواریهای فهم موضوع مزبور کمک کند.
چنان که به عقیدٔە جنید طریق صوفیه از مکر خالی نیست ؛ اما مکر در میانشان آشکار است و اهل این طریق بر آن اشراف و بصیرت دارند؛ زیرا آنان از زیرکترین مردم اند (بغدادی، ١٤٢٦ق : ١٨٥) و نیز سخن خرقانی که گوید: خدای تعالی به اولیای خویش لطف کرد و لطف خدا چون مکر خدا بود (عطار، ١٣٩١: ٦٠٣؛ مینوی، ١٣٦٣: ٦٦).