چکیده:
معنویتگرایی جدید نه تنها در قالب فرقهها و نحلههای بدیل ظهور می یابد، بلکه به عنوان یک فرهنگ جدید دینداری در میان دینداران نیز رواج دارد. دینداران متأثر از معنویتگرایی جدید بدون آنکه تعلقی به فرقه یا نحله خاصی داشته باشند، به نوعی معنویت خودساخته، التقاطی و درونی روی آورده، کمتوجه به دینداری نهادینه، به دنبال آرامش و رضایت باطن به «سبک شخصی خود»اند. با توجه به گسترش این جریان در میان دینداران خصوصاً دینداران لیبرال مسئله تحقیق حاضر آن است که چگونه میتوان جریان مذکور را تشخیص داد و مشخص کرد چه میزان یک دیندار وارد این گفتمان جدید شده است. با کمکگیری از تحقیقات جامعهشناختی درباره ادبیات گفتمانی معنویتگرایان جدید سعی خواهیم کرد نشانههایی از این سبک جدید دینداری را شناسایی و زمینه را برای تشخصیص این پدیده بیشکل و صورت مهیا کنیم. در مقاله حاضر نشانههای گفتمانی معنویت جدید تحت دو عنوان کلی «درونگرایی» و «دنیاگرایی» طرح میشود و با کمکگیری از نظریه انفسیگرایی و همچنین نظریه پسامادهگرایی به وجوه مختلف این نشانهها پرداخته خواهد شد. تحلیل این نشانهها غیر از آنکه میتواند به شناسایی معنویت جدید و تمایزات آن با گفتمان دینداری نهادینه کمک کند، بهطورضمنی میتواند نشان دهد که یک دیندارِ متعلق به ادیان ابراهیمی با اقبال به این رویکرد جدید، در دینداری خود با چه چالشهایی روبهرو میشود. این چالشها عمدتاً برخاسته از ناسازگاری طرز فکر توحیدی/ تسلیمی (ادیان نهاینه ابراهیمی) با طرز فکر انفسی/ خودمختاری (معنویتگرایی جدید) است.
New spiritualism is emerging not only in the form of alternative sects, but is also common among religious as a new culture of religiosity. The religious influenced by modern spiritualism, without belonging to any particular sect, They have resorted to a kind of self-made, eclectic and inner spirituality, and with little attention to institutional religiosity, they seek peace and inner satisfaction with their "personal style." Due to the spread of this trend among religious, especially liberal religious, the issue of the present study is how to identify this trend and explained how much a religious has entered into this new discourse. We will try, with the help of sociological research on the discourse of literature of the new spiritualists, to identify the signs of this new style of religiosity and provide the ground for identifying this unique and formless phenomenon. In the present article, the discoursiv signs of the new spiritual discourse are presented under the general headings of "introversion" and "worldliness", and with the help of the theory of self-centeredness as well as the theory of postmaterialism, various aspects of these signs will be discussed. Analyzing these signs, in addition to helping to identify new spirituality and differentiate it from the discourse of institutional religiosity, can implicitly show what challenges a religious belonging to the Abrahamic religions faces in this religiosity by accepting this new approach. These challenges stem mainly from the incompatibility of monotheistic / submissive thinking (the institutional Abrahamic Religions) with Individual / Autonomous Thinking (Modern Spiritualism).
خلاصه ماشینی:
مدعاي مقاله حاضر آن است که بعد از آشنايي با نشانه هـاي گفتمـاني معنويـت سيال و مقايسه آن با سبک زندگي ديني مشخص ميشود که اين نوع معنويت گرايي تمايزهاي بسياري با دينـداري نهادينـه دارد و پـذيرش مفروضـات آن و التـزام بـه شيوه هاي عملي آن توسط دينـداران باعـث بـروز تعـارض هـايي در زنـدگي دينـي ميشود.
همچنين در عين حال که در سبک دينداري خود از الگوهاي معنويت ورزي اديان شرق يا جريان هاي بديل دين - کـه نمونه اخير آن با نام نيوايج (New Age Movement) مطرح است - استفاده ميکند، سـبک معنويت گرايي خود را زيرمجموعه اديان شرق مانند هندوييسم و بودييسم يا سبک هـاي عصر جديد نميداند؛ زيرا از يک طرف اديان شرقي با وجود اينکه مانند معنويت سـيال برخاسته از درون گروي و درک و بصيرت شخصي انسان هستند و متکي بر وحـي لفـظ به لفظ آسماني نيستند اما با اين حال براي عامه مـردم تبعيـت از يـک اسـتاد و راهنمـا (گورو) را ضروري ميدانند.
هرچند در تحقيقات موجود، نشانه هاي گفتماني معنويت سيال از آن زاويـه کـه چه چالش هايي براي دينداري نهادينه ميآفريند کمتر مورد بحث قرار گرفته اسـت ، طالبي دارابي در رساله دکتري خود به قصد تحليل گفتمان معنويت گرايي جديد و با مطالعه و تحليل آثار معنويت گرايان ، در پـنج نـوع گفتمـان بـه تحليـل نشـانه هـاي گفتماني اين پديده پرداخته اسـت .