چکیده:
انسان شاید با ناسزاگویی دیگری مواجه شود و آرامش خویش را از دست بدهد، در این حال، حس انتقام پیدا میکند و تمایل به مقابلهبهمثل در او ایجاد میشود. در پژوهش حاضر به حکم فقهی مقابلهبهمثل در ناسزا به روش اجتهادی پرداختهایم. آنچه اهمیت مسئله را دوچندان کرده، گستره، کثرت ابتلا و تبیین آثار و کارکردهای قضایی آن است. با وجود اهمیت و گسترۀ مسئله هیچ باب و عنوان مستقلی در کتب فقهی یافت نشد و تنها برخی فقیهان تحت عنوان «سب» بهصورت اجمالی به آن اشاره کردهاند. برخی مانند محقق اردبیلی و محقق خویی بعد از استثنای پارهای از موارد، اقدامِ مشابه در برابر دشنامگو را جایز دانستهاند، ولی در مقابل، مشهور فقیهان، از آنجا که حکمِ مقابلهبهمثل در ناسزا را از حکمِ سب و ناسزا استثنا نکردهاند، بر اساس اطلاق مقامی میتوان گفت به عدم جواز معتقدند. بعد از بررسی ادلۀ دو طرف، نظر مشهور پذیرفته شد. دستاورد پژوهش حاضر را میتوان استناد به ادلهای که تاکنون به آنها توجه نشده است و نگاه منسجم و فراگیری به مسئله دانست.
Man may face the insulting of another person and lose his composure. In the meanwhile, he has a sense of revenge and a tendency to retaliate against him. The present study discusses the jurisprudential ruling of retaliation in insulting in an ijtihad approach. What has increased the importance of the issue is the scope, the multiplicity of cases, and the explanation of its effects and judicial functions. Despite the importance and the scope of the issue, no independent chapter or title has been found in jurisprudential books; only a few jurisprudents have made a brief reference to it under the title of “Sabb”. Some scholars, such as Mohaqqiq Ardabili and Mohaqqiq Khoei, after excluding some cases, allowed similar action against insulting person. In contrast, the famous jurisprudents, since they have not excluded the ruling of retaliation in insulting from the ruling of insulting and blasphemy based on itlaq maqami it can be said that they believe in impermissibility. After examining the arguments of both sides, the famous opinion was accepted. A coherent and comprehensive view of the issue, as well as citations to the evidence that has not been considered so far can be considered as the results of the present study.
خلاصه ماشینی:
برخي مانند محقق اردبيلي و محقق خويي بعد از استثناي پاره اي از موارد، اقدام مشابه در برابر دشنامگو را جايز دانسته اند، ولي در مقابل ، مشهور فقيهان ، از آنجا که حکم مقابله به مثل در ناسـزا را از حکم سب و ناسزا استثنا نکرده اند، بر اساس اطلاق مقامي ميتوان گفت به عدم جواز معتقدند.
همچنين فقيهان بعد از اردبيلي چون سيد مجاهد (م ١٢٢٦ ق ؛ عاملي ، ١٤١٩، ج ١٢: ٢٢٢)، صاحب رياض (م ١٢٣١ ق ؛ حائري ، ١٤١٨، ج ١٦: ٤٠)، صـاحب جـواهر (م ١٢٦٦ ق ؛ نجفي ، بي تا، ج ٤١: ٤٠٩) و شـيخ انصـاري (م ١٢٨١ ق ؛ انصـاري ، ١٤٢٨، ج ١: ٢٥٣) حکم به حرمت سب داده اند و به شکل جامعي فروع آن را بررسي و مـوارد اسـتثناي آن را بيان کرده اند، در حاليکه به مقابله به مثل در سب اشاره نکرده انـد؛ تـا اينکـه محقـق خـويي (خويي، بيتا، ج ١: ٢٨٠) و برخي شاگردانش چون آيت الله تبريزي (تبريـزي ، ١٤١٦، ج ١: ١٦٠) نظريۀ اردبيلي را تقويت کرده اند و آن را پذيرفته اند.
آيت الله سيد عبدالأعلي سبزواري در مهذب الاحکـام ، مقابلـه بـه مثـل در سـب را جـايز دانسته است (سبزواري ، ١٤١٣، ج ١٦: ٩٨) همچنين آيت الله ميرزا جواد تبريـزي قــائل بــه جـواز شده و روايت متسابان (کلينـي، ١٤٠٧، ج ٢: ٣٢٢) را توجيـه کـرده اسـت (تبريـزي، ١٤١٦، ج ١: ١٦٠).