چکیده:
نقدهای کلاسیک، ویژگی سبکی سهل ممتنع را در حکایتهای سعدی از رهگذر تحلیلهای بلاغی توجیه میکردند؛ امّا با رویکردهای نوین نقد ادبی نیز میتوان تبیینهای دیگری از آن ارائه داد. در مقاله حاضر، با استفاده از روش ریختشناسی پراپ، توصیف بلاغی سبکی سهل ممتنع را از نظرگاه ساختگرایانه، تحلیل و تبیین کردهایم. نتیجة تحلیل دادهها نشان میدهد حکایتها اغلب بیش از دو یا سه شخصیت ندارند و از ساختاری بسیار ساده برخوردارند؛ امّا وجود یک پیرنگ معنادار در ساختار متن کلی گلستان، این داستانهای مجزّا را بهصورت اجزای یک ساخت کلان معنادار میسازد. کوتاهی اغلب این حکایتها از تداوم خویشکاریها و کنشها میکاهد و غیاب خویشکاریهای چالشی و ناظر به حل مسئله، ساختار حکایتها را ساده کرده است. افزون بر این، تناسب بسامد شخصیتها، خویشکاریها و صحنههای آغازین، در فراسوی حکایتهای منفرد، انسجام سراسری را در ساحت کلّی متن گلستان به نحو پیچیده و غیرمستقیم فراهم آورده است. اینگونه سعدی توانسته است سویهای دیگر و عمیقتر از بلاغت به معنای هنر چگونه گفتن را به نمایش بگذارد. از تلفیق وجه صوری و سادة حکایتها با ساختار تنیده و معنادار متن کلان، جلوة ریختشناسانه و ساختاری وصف سهل ممتنع در متن گلستان آشکار میشود.
Most criticisms have justified the stylistic feature of the "easy and complicated" in the Golestan (a Persian literary book written in prose by Saa’di) through classic rhetoric, but new approaches to literary criticism justify it from a structural point of view. Present paper, use morphological analysis for explaining the "easy and complicated" feature of the book from a structural point of view. As results show, the tales in Golestan have a very simple structure so that they often have no more than two or three characters, but the existence of a deeper and comprehensive plan in the underline of the entire text turns the separated tales to components of a complicated building. The absence of problem-solving and its mechanisms makes simplified the structure of the tales. The manner of the distribution of the characters, functions, and initial situations, in the level beyond mere individual narratives, has provided a comprehensive coherence in the text, which explain how Saa’di create a new version of rhetoric in the way of "how to say". Combining simple and micro narrative tales with a well-structured macro text, makes the stylistic feature of the Golestan as something non-imitable.
خلاصه ماشینی:
نتيجۀ تحليل داده ها نشان ميدهد حکايت ها اغلب بيش از دو يا سه شخصيت ندارند و از ساختاري بسيار ساده برخوردارند؛ اما وجود يک پيرنگ معنادار در ساختار متن کلي گلستان ، اين داستان هاي مجزا را به صورت اجزاي يک ساخت کلان معنادار ميسازد.
تجزيه و تحليل ريخت شناسانه داده کاوي اين پژوهش ، طي فرايند استخراج شخصيت ها، خويشکاريها و صحنه هاي آغازين در حکايت هاي گلستان و با در نظر گرفتن تغييراتي در خويشکاريهاي کم بسامد و تقليل و تلفيق آن ها در ساير خويشکاريها به دست آمده است .
شخصيت ها در حکايت هاي گلستان ، مجموعا شش تيپ شخصيتي انجام دهندٔە خويشکاريها حضور دارند که بسامدهاي آن ها به اين شرح است : قهرمان (٢٣٦)، بخشنده (١٠٥)، ياريگر (٥٧)، شرير (٣٢)، قهرمان دروغين (٨)، فرستنده (١).