چکیده:
مسئله حکومت از مهم ترین مسائل فلسفه سیاسی است . اسلام واضع حکومت نیست ، اما چون پیامبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد و امیرالمومنین علی (ع) نیز پنج سال در راس خلافت اسلامی قرار گرفت ، به نظر می رسد با تامل در کلمات امام علی (ع) بتوان به ضوابطی برای تشخیص حاکمیت مورد تایید دین دست یافت . این نوشتار با روش توصیفی _تحلیلی به شیوه ی اسنادی در صدد پاسخ گویی به سه مسئله مهم ضرروت ، خاستگاه و اهداف حکومت در نهج البلاغه است .تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی به عنوان تکلیف الهی ، محوری ترین نقش را در خاستکاه و اهداف حاکمیت علوی دارد .بخشی از حقانیت حکومت ، وابسته به ویژگی های حاکمان است و بخشی به شیوه های اعمال حاکمیت بر می گردد که باید منطبق بر اخلاق الهی باشد .
خلاصه ماشینی:
اما م علي (ع )در برابر شعار خـوارج کـه از آيـه شـريفه : «إن الحکم إلا لله » (يوسف /٤٠)نفي حاکميت بشري را طلب مي کردند ، فرمود : سخن حقي است که بدان باطل اراده مي شود ، آري حکم جز از آن خدا نيست ، لـيکن اينان مي گويند فرمانروايي و حکومت جز براي خدا روا نيست ، در حالي که بايد بـراي مردم حاکمي باشد نيکو کار يا تبهکار ، تا در حکومت او انسان با ايمان کار خويش کنـد و انسان کافر بهره خود برد ، تا آنگاه که وعده حـق فرارسـد و مـدت هـر دو بـه پايـان برسد .
در سال سي و پنجم هجـري بعـد از قتـل عثمـان ، مـردم بـه شدت به امام هجوم آوردند ،و ظاهرا عذررفع شده بـود ، امـام مـي دانسـتند کـه برخـي از اصرار کنندگان نيات دنيوي دارند و برخي هم نمي دانند که تاب عدالت او را نخواهنـد آورد و امروز به چيزي اصرار مي کنند که فردا مجبور به مخالفت با آن مي شوند ،به همـين دليـل فرمود: اگر من حاکميت بر شما را بپذيريم در آن صورت آن گونه که خود مـي دانـم بـر شـما حکومت خواهم کر د و به گفته گوينده و ملامت سرزنش کننده گوش نمي دهم نـه آن گونه که شما مي خواهيد ا(نهج البلاغه /خ ٩٢) اين سخنان اتمام حجت بود که درسـت بينديشـند و آگاهانـه تصـميم بگيرنـد .