چکیده:
حمزه آغا سرکردۀ ایل منگور بود که در سدۀ 13 ق./ 19 م. در نابسامانی اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران در عصر ناصری و نارضایتی مردم کُرد از حکّام قاجاری و فشارهای مالیاتی، شورشی را در میان ایلات و قبایل کُرد دامن زد. همزمان، در عثمانی نیز کُردها به رهبری شیخ عبیدالله شمدینانی از شیوخ فرقۀ نقشبندیّه، علیه حکومت ناصرالدینشاه شورش کردند. این دو با استفاده از عقاید مذهبی و فرقهای، با گردآوردن لشکری عظیم از ایلات کُرد، شهرهای مرزی ایران و عثمانی را مورد تاختوتاز قراردادند و شمار زیادی از مردم را از دَم تیغ گذراندند. هدف این مقاله، با رویکرد جامعهشناسی و روش توصیفی _ تحلیلی، بررسی و تحلیل دو شورش مزبور و نقش حمزهآغا بهعنوان طرّاح تبدیل این دو شورش به یک قیام، با فرمان جهاد مذهبی از نوع ناسیونالیستی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که حمزه آغا منگور نقش اصلی را در برانگیختن شیخ به یک قیام مذهبی علیه حکومت ناصری ایفا کرده است.
Hamza Agha was the chief of the Mangour tribe who amid Iran's economic and political disorder during Nasseri era, Kurds' dissidence from Qajarid rulers and tax pressures provoked a rebellion among the tribes of Kurds in Iran. In the Ottomans, Kurds revolted with similar goals led by Sheikh Ubaidullah Shemdinani against the rule of Nasir al-Din Shah. Their leader was the one of the Sheikhs of the Naghshbandi order. Using religious and sectarian beliefs, Hamza Agha and Sheikh Ubaidullah gathered a huge army of Kurdish tribes and invaded the border towns of Persia and the Ottomans and killed a large number of people. This research, adopting a sociological approach and employing a descriptive-analytical method, aims to investigate the two riots and the effect of the presence of Hamza Agha as the theorist to transform the riots into an uprising with a religious order of a nationalist type. The findings show that Hamza Agha Mangour played a major role in provoking Sheikh to a religious uprising against Nasseri's reign.
خلاصه ماشینی:
شیخ عبیدالله که به سبب ثروت و امکانات مالی و نیز اسلحه و مهمات بسیاری که در طی جنگ های بین روس و عثمانی به دست آورده بود، دچار بلندپروازی شد، استغنا و استقلال خود را به حد کافی پنداشت ، بنای جنگ و لشکرکشی به سوی ایران گذاشت و سران اکراد نیز با او همراه شدند (ملک آرا، ١٣٦١: ١٥٣؛ افشار ارومی، ١٣٩٣: ٢٦).
اینکه هدف این قیام ایجاد یک حکومت ملی و مستقل از طریق تحریک عقاید مذهبی قبایل مختلف کرد، در قسمت هایی از خاک آذربایجان بود (مینورسکی، ١٣٧٩: ٣٢؛ شید، ١٩٠٧: ٣٥) یا کسب خودمختاری، استقلال داخلی، آزادی برای سرزمین کردستان (مینورسکی، ١٣٧٨: ٥٠؛ نیکیتین ، ١٣٦٦: ٤١٣؛ کندال و دیگران ، ١٣٧٢: ٦٦؛ شیرکوه ، ١٩٣٠: ٤٨؛ بلو، ١٣٧٩: ٣٥؛ سجادی، ١٣٨٠: ٦٠)، ایجاد کردستانی مستقل یا ایجاد یک دولت مستقل کردی از راه اتحاد کردها در ایران و امپراطوری عثمانی یا تحت نظارت دولت عثمانی (برویین سن ، ١٣٨٣: ٣٥٧؛ همان ، ١٣٨٤: ٣٥؛ انتصار، ١٣٨١: ٥٩؛ کوچرا، ١٣٧٧: ٢٦؛ اولسن ، ١٣٧٧: ١٩؛ مک داول ، ١٣٨٣: ١٢٢-١٢١؛ ارفع ، ١٣٨٢: ٥٢- ٥٠)، در نوشته های محققان آمده است .
نوکرانش نیز کشته شدند؛ این امر کینۀ حمزه آغا را نسبت به حاکم افزون تر کرد (ملک آرا، ١٣٦١: ١٥٤؛ نادرمیرزا، ١٣٦٠: ٣٠٨-٣٠٥؛ امین الدوله ، ١٣٧٠: ٦٧؛ هدایت ، ١٣٨٥: ٨٥؛ گروسی، ١٣٧٣: ٣٢؛ حاج سیاح ، ١٣٥٩: ٢٥٦- ٢٥٥؛ غوریانس ، ١٢-١؛ افشار ارومی، ١٣٩٣: ٣١؛ صمدی، ١٣٨٣: ٩-٨، ١٧-١٤).