چکیده:
دعوت داعیان الهی به آموزههای والا و الوهی است که سبب فراخوانی انسانها به مکتب و مرامی نوین میگردد.شعاع این دعوتها و جذب و انجذابهای آنها متفاوت و در همهی سطوح و برای همیشه در تاریخ بشر استمرار مییابد.پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله از آغازین لحظههای دعوت برای نشر آرمانها و اندیشهها و تعالیم خویش از استراتژی،راهبرد و سیاست واحدی تبعیت میکردند تا بتوانند آن اصول و ایدهها و آرمانها را به خوبی ابلاغ نموده و عملا در سطوح جامعههای انسانی پیاده نمایند.گزینش راهبردهای واحد،ضرورت و اقتضای ماهیت دعوت ایشان بوده است.در این نوشتار، این مهم به مرحلهی تبیین نهاده شده،ضرورت اتخاذ استراتژی واحد،به دلیل سنگینی محتوای دعوت و ابدی بودن پیامها،از مسائل مهم مطرح شده در این نوشتار است.
استراتژی پیامبر صلی الله علیه و اله را چند عامل تشکیل میدهد که در این نوشتار تبیین شده است.ثبات مقصد،که از آغاز تا پایان،مقصد واحدی بوده است. اموری که ثبات مقصد را حکایت میکنند عبارتند از:مقاومت در برابر پیشنهاد عقبنشینی از دعوت،مقاومت بر ادامه هدف در شعب ابیطالب، تکیه بر اصول ثابت در فتح مکه.
در این استراتژی،امور مهم و قابل توجه دیگری وجود داشتهاند که عبارتند از:ایمان به راه گزینش شده و نشان دادن این ایمان،صبر و استقامت بینظیر در راه آرمانها،همچون تغییر بنیانی در سطوح فکری و روانی جامعهی انسانی و تغییرات زیربنایی و روبنایی و نیز گشودن افقهای جدیدی فراروی انسانیت که در راستای این امور،صبر و استقامت بینظیری را از خود نشان دادند.
سازشناپذیری در اصول،از دیگر برنامههای ثابت ایشان بوده است.
برخورداری از ضابطههای عقلانی و وحیانی در دعوت،همچون صفت مدارا دعوت و بهرهوری از وسیلهی مشروع در طریق ابلاغ آرمانها و تنویر افکار و اندیشهها.در خاتمه دو مرحله را در دل استراتژی پیامبر تبیین نمودهایم؛مرحله نخست،ساختن شخصیت اسلامی و مرحله دوم ساختن حکومت و تاسیس جامعه عادله.
خلاصه ماشینی:
"3)تکیه بر اصول در فتح مکه فعل پیامبر صلی الله علیه و اله،تابع یک استراتژی عالی و مقصدی روشن و مشخص است، ایشان از یک منطق عملی ثابتی تبعیت میکند و لذا به این مسأله نگاه نمیکند که امروز قدرت پیدا کرده و باید طبق شرایط قدرت عمل نماید؛حالا میتوانند ببخشند و میتواند تنبیه نماید.
سیاست الهی،قلب نورانی پیامبر صلی الله علیه و اله را پر کرده است، لذا با جلالت معنوی با معاندان مکه مواجه میشود،چون باز هم هدفش انسان سازی است و میخواهد فعلی انجام دهد که شاید در قلب آنها اثر گذاشته و آنها را بسازد و علاوه بر اینکه خط و مسیری باشد برای آیندگان،لذا به آنها میفرماید:«فاذهبوا فانتم الطلقاء»(ابی نعیم احمد بن عبد الله الاصبهانی،1988 م، 232).
در تاریخ،نمونههای فراوانی که بهطور قطع بر صحت این نظریه دلالت مینماید،و این نظریه تاکنون ثابت شده است و لذا رسول اکرم صلی الله علیه و اله هم قبل از هم اقدامی به گونهای عمل کرد که این ایمان را در جان مبارزان محکم نماید و قانعشان نماید که آنها در راه ایدههای عالی مبارزه میکنند،که عبارت است از اعلاء کلمهی خدا و پرچم اسلام و نشر دعوت و رسالت خویش بر تمام انسانها و اعلام اینکه آنها پیروزند،چون در راه تحکیم ارادهی الهی و تثبیت آن بر روی زمین تلاش مینمایند."