چکیده:
استنباط حکمِ تکلیفی صفت نکوهیدهی عُجب و واکاوی پیامدِ وضعی این بیماری اخلاقی در اعمال عبادی، دیدگاههای مختلفی را در دانش فقه، پدیدار ساخته است و در شمارِ مباحث چالشبرانگیز در رابطه اخلاق و فقه قلمداد میگردد. صفت ناشایستِ خودبینی، با جهل به مقام خداوند و نفوذ قدرت او در تمام شئون تحقّق مییابد و با صورت بخشیدن به کمالی خیالی، باعث فراموشی انتسابِ نعمت، توفیق و منزلت به پروردگار میشود. در این جستار که با روش تحلیلی- توصیفی به انجام رسیده است، ضمنِ مفهومشناسی عجب، به تبیین چالشهای موجود در نظریات فقهی درباره حکم عُجب، بر مبنای تحلیلِ محتوای روایات پرداخته شده است. فقیهان در کشف حکم تکلیفی عُجب در اعمال عبادی، دو دیدگاهِ حرمت و عدم حرمت را ارائه کردهاند. برخی از فُقها نیز عجب را از اوصاف نفسانی غیرقابل تعلّق حکم تکلیفی برشمردهاند. در ساحت حکم وضعی عُجب نیز نظریاتی همچون بطلان مطلق عبادات به دلیل خدشه در نیتِ عبادت؛ بطلان، تنها در فرض تقارن با عبادت؛ و عدم بطلان حتی در صورت تقارن با عمل عبادی؛ مطرح شده است. این نوشتار در فرایندِ قضاوت میان دیدگاههای فقهی، مهمترین احادیث را در این زمینه مورد تبیین و ارزیابی دلالی قرار داده و نتایج ذیل را به دست آورده است: در مستندات حدیثی، عباراتِ دالّ بر حرمت به حقایقی متفاوت از عجب تعلّق یافته است و بر حرمت تکلیفی عجب دلالت نمیکنند. همچنین، مفاد احادیث بر معنایی اعمّ از صحّت و عدم صحّتِ وضعی دلالت دارند و تقلیل و عدم ترتّب ثواب را نیز، با وجودِ صحّت عبادت، شامل میشوند. از دیگر سو، تعلّقِ نهی به عنوان خارج از ماهیتِ عبادت، مانع از ظهور احادیث در اثر وضعی بطلان خواهد بود. بر این اساس، مستندات روایى در فقهپژوهی عُجب، تنها بر کراهت این صفت دلالت دارند و عُجب را باعث دورى معنوى از خداوند، عدم کمال عبادت و تقلیل یا عدم ثواب معرّفی میکنند.
Inference of the Jurisprudential obligation sentence of egotism and Examining the effect of this moral illness in the practice of worship have made different perspectives in jurisprudential knowledge. Self-efficacy is due to ignorance of the greatness of God and with an imaginary perfection, it is forgotten that God attributes success. In this essay, which an analytical-descriptive method has been performed, while exploring the concept of egotism and the same concepts, it explains the challenges of the jurisprudential views about the self-efficacy sentence. The jurisprudents in the discovery of the jurisprudential sentence of egotism have provided two views of forbiddingness and it's against. Some jurists have also mentioned the egotism as the irreconcilable attributes of the religious order. In the context of the egotism situational sentence, there are also ideas such as the void of worship due to the intent of deception, void in sync with worship; and non-void. This paper, on the basis of judging between jurisprudential views, has evaluated the most important hadiths in this field discursively. In the hadith documentation, different facts are considered to be forbidden. On the other hand, the provisions of the hadiths include reduction (decrease) or non-reciprocity, with the validity of worship; which prevents the emergence of hadiths in the event of a nullity. Accordingly, the hadith documentation indicates only the aversion of this attribute; and recognizes it as the cause of spiritual excursion to God and wickedness in worship.
خلاصه ماشینی:
واکاوی حکم تکليفى و پیامدِ وضعى «عُجب» در پرتو تحليلِ دلالی مستندات حدیثی - محمد حکیم 1 * چکیده استنباط حکمِ تکلیفی صفت نکوهیدهی عُجب و واکاوی پیامدِ وضعی این بیماری اخلاقی در اعمال عبادی، دیدگاههای مختلفی را در دانش فقه، پدیدار ساخته است و در شمارِ مباحث چالشبرانگیز در رابطه اخلاق و فقه قلمداد میگردد.
بررسى دیدگاهها الف- نفى تعلّق حرمت تکليفى به عجب- به اين دليل که در شمارِ صفات نفسانى محسوب مىشود و این امور، قابليتِ تعلّق حکم شرعى را ندارند (خويى، 1418ق/الف، 5: 32)- اگر به معناى خروجِ مطلقِ آن از ذیل قدرت مکلّف و عدمِ معقوليت تعلّقِ تکليف به امر غيرمقدور باشد، با نقدِ ذیل مواجه است: عُجب، گاه در شمارِ خطورات ذهنى ناخودآگاه و خارج از اختيار و قدرت و دور از کنترلِ انسان قلمداد میشود، اما همیشه اینگونه نیست؛ بلکه گاه، از صفاتِ ذیل قدرت و قابل اِنتفا بهشمار میآید و مىتوان با ازاله مبادى آن، مانند بیتوجهی و قطع نظر از کمّيت یا کيفيت يا جهت صدور عمل، عجب را نيز منتفی ساخت.
ب- استدلال یادشده برای اثبات قُبح عجب و در نتیجه، حرمت تکلیفی آن، با نقد ذیل مواجه است: هرچند برخی از لغتشناسان و فقهپژوهان، صفت عُجب را هممعنای «کِبر و تکبّر» بهشمار آوردهاند (زبیدی، 1414ق، 2: 207؛ معین، 1388ش، 2: 2277؛ عاملی، 1413ق، 139)، اما در عجب- برخلاف کِبر که به معنای اظهار بزرگی شأن در برابر دیگران است- غیری در میان نیست و در تحقّق این صفت، خودبرتربینی نسبت به دیگران، معتبر و شرط نخواهد بود و تنها با شادمانی و سرور به ویژگیها و اعمال تحقّق مییابد (عسکری، 1400ق، 242-243؛ غزالی، بیتا، 11: 63).