چکیده:
استناد به استدلالاتی چون «امتناع انطباع کبیر در صغیر» و «صور موجود در خواب» از جمله دلایل اساسی شیخ اشراق در قائل شدن به عالم مثال است. وی به جهت نقش واسطی عالم مثال میان عالم ماده و عقول بسیاری از حقایق هستیشناختی و معرفتشناختی، همچون بهشت و جهنم صوری، شیاطین و اجنه صوری، نغمههای خوش و رایحههای دلانگیز از احوالات سالکان، صور ملائکه، منشأ کرامات و معجزات، صور خواب و رؤیا، و وحی و الهام را با این عالم مرتبط دانسته است. صدرالمتألهین ضمن قبول اصل وجود عالم مُثُل معلّقه، با ارائه ایراداتی چون تفکیک نکردن خیال متصل از خیال منفصل، جوهر مثالی نبودن صور مرآتی و وابستگی صور ادراکات حسی به خیال متصل، از یک سو به تبیین و روشنسازی هرچه بیشتر این دیدگاه همت گماشته و از سوی دیگر، به دنبال آن بوده که با رفع نواقص، این نظریه را توسعه مفهومی و کاربردی ببخشد. جستار پیش رو در پی آن است که با نگرشی تحلیلی ـ انتقادی، پس از بررسی ادله شیخ اشراق و بیان ایرادات صدرالمتألهین در این باب، وجوه اشتراک و افتراق این دو حکیم را در این موضوع مشخص سازد.
Shaykh al-Ishrāq’s reasons for the belief in the World of Image (‘ālam al-mithāl) include arguments such as the “impossibility of the incorporation of the big in the small” (inṭiba‘ al-kabīr fi-l-ṣaghīr) and “images of dream.” Since the World of Image serves as an intermediate between the material world and the world of intellects, he takes many ontological and epistemological realities to the World of Image. These realities include the formal Heaven and the Hell, formal devils and jinn, pleasant songs and smells experienced by spiritual travelers, forms of angels, origins of supernatural acts and miracles, images of dream, as well as the revelation and inspiration. Ṣadr al-Muta’allihīn endorses the existence of the World of Suspended Images (al-muthul al-mu‘allaqa), but he elaborates the concept and its functions by further explaining and elaborating the thesis, on the one hand, and on the other, by considering objections to Shaykh al-Ishrāq: failure to distinguish “attached imagination” (al-khayāl al-muttaṣil) and “detached imagination” (al-khayāl al-munfaṣil), mirror images not counting as imaginal substances, and dependence of forms of sensory perceptions on attached imagination. This paper deploys an analytic-critical approach to consider Shaykh al-Ishrāq’s arguments and Ṣadr al-Muta’allihīn’s objections, and then it brings their agreements and disagreements to light.
خلاصه ماشینی:
مثال منفصل، مُثُل معلّقه، خیال متصل، شیخ اشراق، صدرالمتألهین مقدمه نظریه عالم مثال که از آن با عناوینی چون مُثُل معلّقه (به علت اینکه موجودات این عالم شبح و مثالی از موجودات مادیاند)، اشباح مجرده (به علت تجرد از ماده و قائم بالذات بودنشان) و خیال منفصله (به علت ابعاد معرفتشناختی آن) نیز تعبیر شده است، از اختصاصات و نوآوریهای دستگاه فلسفی شیخ اشراق به شمار میرود و نقش فوقالعاده مهمی در تبیین مسائل فلسفی، عرفانی و کلامی پس از خود داشته است.
با توجه به حقایق معرفت شناختی مذکور باید توجه کرد که شیخ اشراق از سویی ادراکات جزئی را با مشاهده صور مثالی محقق میداند و از سوی دیگر، در برابر ادراک حسی، ادراک مثالی را مطرح میکند که برای تحقق آن علاوه بر حواس ظاهری، به حواس مثالی نیز نیاز است، در حالی که در موضع دیگر، حواس ظاهر و باطن را حجاب انوار اسفهبدی خوانده، شرط ارتقا به سوی این انوار و درک حقایق خیال منفصل در خواب و بیداری را رهایی نفس از اشتغالات حسی معرفی و حتی اذعان میکند که افرادی همچون انبیا و اولیا میتوانند با وجود علایق بدنی، صور مثالی را مشاهده کنند.
Tarjumih va Sharh-i Hikmat al-Ishraq Suhrawardi (A Persian Translation and Elaboration of Suhrawardi’s Philosophy of Illumination).
Hikmat-i Ishraq: Guzarish, Sharh, va Sanjish-i Dastgah-i Falsafi-yi Shaykh Shahab al-Din Suhrawardi (The Philosophy of Illumination: A Report, Elaboration, and Evaluation of Suhrawardi’s Philosophical System).