چکیده:
نرخ اشتغال جزو کلیدیترین شاخصهای بازار کار بوده و تابع مولفههای مختلف اقتصادی میباشد. یکی از مهمترین عوامل موثر بر اشتغال، متغیر فساد میباشد. از اینرو در این تحقیق، تاثیر شاخصهای مختلف فساد بر سطح اشتغال در ایران و کشورهای منتخب اسلامی در بازه زمانی 2018 -2000 مطالعه شده و سه مدل جداگانه برآورد شده است. قبل از برآورد مدلها به روش پانل دیتا، آزمون وابستگی مقطعی پسران در مدلهای برآوردی انجام شده و در سطح معناداری 5 درصد، وجود وابستگی مقطعی بین متغیرهای مدل پذیرفته شد. از این رو برای برآورد مدل و حصول نتایج قابل اطمینان، از روش به روزرسانی مکرر و کاملا تعدیل شده (Cup-FM)استفاده شد. نتایج برآورد مدل نشان داد که در هر 3 مدل، شاخص فساد تاثیر منفی بر نسبت شاغلین به کل جمعیت داشته و این تاثیر در سطح معناداری 5 درصد به لحاظ آماری معنادار است. تاثیر تسهیلات اعطایی بانکها بر نسبت شاغلین به کل جمعیت در هر سه مدل مثبت بوده اما در سطح معناداری 5 درصد به لحاظ آماری معنادار نمیباشد. موجودی سرمایه و نرخ دستمزد واقعی بهترتیب، بر نسبت شاغلین به کل جمعیت تاثیر مثبت و منفی داشته و این تاثیر در سطح معناداری 5 درصد به لحاظ آماری معنادار است. باز بودن تجاری نیز بر نسبت شاغلین به کل جمعیت تاثیر مثبت داشته و تنها در مدل اول، این تاثیر به لحاظ آماری معنادار بوده است. براساس نتایج برآورد شده، تاثیر تورم بر سطح اشتغال منفی بوده و این تاثیر(بهجز مدل دوم) به لحاظ آماری معنادار بوده است.
The employment rate is among the key indicators of the labor market and is subject to various economic components. One of the most important factors affecting employment is the corruption variable. Therefore, in this study, the effect of different indicators of corruption on employment level in Iran and Selected Islamic Countries is studied and three separate models are estimated in the period 2000- 2018. After estimating the models using panel data method, the cross-sectional dependency test was performed on the estimated models and at the 5% significance level, the existence of cross-sectional dependency was accepted. Therefore, for obtain reliable results, the Cup-FM Method was used to estimate the model. The results of model estimation showed that in all three models, corruption index had a negative effect on employee-to-population ratio and this effect was statistically significant at the 5% level of significance. The effect of banks' lending facilities on the ratio of employee-to-population ratio was positive in all three models but not significant at the 5% level. Capital stock and real wage had a positive and negative effect on employee-to-population ratio, respectively, and this effect was statistically significant at the 5% level. Trade openness also had a positive effect on the employee-to-population ratio, and only in the first model was this effect statistically significant. According to the estimated results, the effect of inflation on employment level was negative and this effect (except in the second model) was statistically significant.
خلاصه ماشینی:
٢- مبانی نظری تحقیق نتایج مطالعات تجربی انجام شده در مورد بازار کار، نشان دهنده این مطلب میباشند که عوامل متعددی بر سطح اشتغال موثر میباشند، به گونه ای که اشتغال میتواند تابعی از دستمزد حقیقی، نرخ تورم ، موجودی سرمایه ، درجه باز بودن اقتصاد و تسهیلات پرداختی بخش بانکی و موارد دیگر باشد.
نتایج این مطالعه که با استفاده از روش پانل دیتا٢ و برای بازه زمانی ٢٠١١-١٩٩٦ انجام شده است ، نشان میدهند که تفاوت شدت سرمایه بین بخش ها بر رابطه بین کیفیت نهادی و فساد همچنین بر رابطه بین دستمزد نیروی کار ماهر و غیرماهر نیز تاثیر میگذارد.
برای این منظور با استفاده از داده های آماری ٤٥ کشور منتخب طی دوره زمانی ٢٠٠٢ تا ٢٠١٣، تأثیر سهم نسبی اشتغال زنان در کل اشتغال بخش عمومی هم زمان با دیگر متغیرهای تأثیرگذار از جمله حاکمیت قانون ، درجه باز بودن و تولید ناخالص داخلی سرانه بر متغیر وابسته فساد مالی مورد مطالعه قرار گرفته است .
نتایج برآورد مدل اول نشان میدهد که شاخص ادراک فساد تاثیری منفی بر نسبت شاغلین به کل جمعیت داشته و سطح اشتغال در کشورهای مورد مطالعه را کاهش داده است .
همچنین موجودی سرمایه و باز بودن تجاری نیز تاثیر مثبت بر متغیر نسبت شاغلین به کل جمعیت داشته و بالا بودن این متغیرها، سطح اشتغال در کشورهای مورد مطالعه را افزایش داده است .
تورم و نرخ دستمزد واقعی نیز تاثیر منفی بر نسبت شاغلین به کل جمعیت داشته و نشانگر این است که بالا بودن تورم و نرخ دستمزد واقعی میتواند سطح اشتغال نیروی کار در کشورهای مورد مطالعه را کاهش دهد.