چکیده:
تبیین معنای فلسفه و شناخت روش فلسفی در دوره مدرن و مقایسه آن با معنای حکمت و روش حکمی در فلسفه اسلامی، به تفاوت هویت فلسفه حقوق در اسلام و غرب میانجامد. ظهور حقوق مدرن در مقابل حقوق اسلامی، مرهون پیشزمینههای فلسفی و رویکردهای فراحقوقی است. ازاینرو بررسی بنیادهای هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی علم حقوق و تبیین پیشزمینههای فلسفی آن، شناخت هویت آن را ممکن میسازد. با توجه به گستردگی بحث فلسفه حقوق در دیدگاه مدرن، در این پژوهش تنها به معنای فلسفه حقوق در نگاه «ایمانوئل کانت»، «اگوست کنت»، «حلقه وین» و حاشیه آن اشاره شده و سعی شده است در بستر نگاه حکمت اسلامی، از حیث معنی و روش، فلسفه حقوقی متفاوتی ارائه شود. فلسفه حقوق اسلامی در معنای پذیرفته شده، به مثابه علمی است که در آن مجموعهای از گزارههای همسنخ بهطور مستقیم در پی تأمل جهت ایجاد نظام حقوق اسلامی و تبیین زیرساختهای معرفتی آن با محوریت برهان در سایه قرآن و عرفان جمعآوری شده است. در این اندیشه، مقاومت در برابر تفسیرهای مدرن از علم حقوق، میتواند به عنوان نقطه قوتی باشد که جایگاه فلسفه حقوق اسلامی را ارتقا خواهد بخشید.
The explanation of the meaning of philosophy and its method in modern time in comparison to that of the Islamic theosophy and its method helps us tell the identity of the former from that of the latter. The rise of modern law in contrast to the Islamic law owes to the philosophical foregrounds and meta-law approaches. Consequently, study of the foundations of ontology epistemology and methodology of law and its philosophical foregrounds help us know its identity. Viewing the wide scope of the philosophy of law in modern viewpoint, this research goes to merely refer to Immanuel Kant Auguste Comte, Vienna Circle and those on the margin on the meaning of philosophy of law. In respect of the meaning and method of Islamic theosophy, the authors have tried to offer a different philosophy of law. In its celebrated meaning, the philosophy of Islamic law is a discipline in which a set of similar sort of propositions are directly put together in the light of the Qur’an, proof and ‘irfan (Islamic mysticism) in order to ponder over the creation of the Islamic law system and to explain its epistemological infrastructure. In the course of pursuing this idea, resistance against modern interpretations of law can be a strong point to lift the position of the philosophy of Islamic law.
خلاصه ماشینی:
اما فلسفه حقوق در رویکرد اسلامی دارای هویت منسجمی است و با توجه به رشد روش عقلانی و متافیزیکی که همواره در ادوار مختلف تاریخی فلسفه اسلامی ـ از فلسفه مشاء و اشراق تا حکمت متعالیه ـ اتفاق افتاده و از عقل مستقل به سمت عقل شهودی و عقل وحیانی حرکت نموده است، ما را در تبیین حقوق با هویت متعالی اسلامی بهمنزله یک واحد یکپارچه در حال توسعه یاری خواهد نمود.
ازاینرو فلسفه حقوق در نظر کانت، همان نگاه ایدهآلیستی به حقوق است؛ زیرا مطابق عقیده وی، حقوق هویت خویش را در جهان آگاهی بهدست میآورد و مفاهیم حقوقی در بستر حیات معرفت انسانی شکل میگیرد و جز این حقیقتی ندارد.
در این دیدگاه، فلسفه میان دو مقطع دین و علم قرار گرفته است و با ورود به میدان علم، دیگر جایگاهی برای بحثهای دینی و فلسفی باقی نمیماند و دوران وحی و مابعد الطبیعه پایان میپذیرد.
با توجه به این مطلب میتوان دریافت که ورود دانشمندانی با این رویکرد به قلمرو فلسفه حقوق، برای نفی تأثیرگذاری متافیزیک بر قلمرو علم حقوق و تبیین حقوقی علمی بدون نیاز به معرفتهای متافیزیکی است.
ازاینرو این پژوهش نخست به تبیین اهم رویکردهای فلسفی مدرن به حقوق پرداخته و سپس به جایگاه آن در نگاه فلسفه اسلامی توجه نموده است تا تفاوت دیدگاه آنها در عرصه حقوق مشخص شود.
از دیدگاه حلقه وین، فلسفه حقوق نهتنها علم نیست، بلکه مهملگویی محض بوده و هیچ ارزشی ندارد و حقوق ناب از این منظر حقوقی تجربی و غیر متافیزیکی است.