چکیده:
الاهیات جاناتان ادواردز الاهیاتی عقلانی است. او معتقد است «عقل» توان اثبات حقانیت تعالیم کتاب مقدس را دارد و بدین اعتبار همنوا با کسانی است که ایمان دینی را واجد وجهی شناختی قلمداد میکنند. اما در الاهیات ادواردز عناصر «تجربه» و «احساس» نیز منزلتی اغماضناپذیر دارند. وی، بسان شلایرماخر، تجربه دینی یا احساس معنوی را گوهر ایمان دینی میداند و معتقد است اگر انسان از وضعیت زلال وجودی محروم باشد نمیتواند زیبایی تعالیم دینی را درک کند. در حقیقت، ناباندیشی محصول عقلانیت صرف نیست، بلکه حاجتمند «قلبی هدایتشده» و مصفای از هر گونه گناه و تمایلات ناروا است. ادواردز معتقد است انسان باید برای شناخت خدا و کلامش، نخست ساحت ارادی و عاطفیاش را بپیراید و از گناه دوری کند. در حقیقت، این عواطف و اعمال ما هستند که نقش خویش را بر پیشانی افکار ما میزنند و عقل انسان همواره به پیروی از تمایلاتش عمل کرده است. الاهیات ادواردز پرده از «فرمانروایی قلب» و «فرمانبرداری عقل» برمیدارد. حکایت انسان همین است که او به چیزی میاندیشد و چیزی را حقیقت میپندارد که دوستش دارد. ادواردز معتقد بود برای اثبات ایمان دینی، اول باید مؤمن بود نه فیلسوف و متکلم. این «قلب سلیم» است که عقل را مستقیم میسازد تا راه خویش را به سوی اندیشههای درست دینی بیابد. این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی قلب سلیم و عقل مستقیم و تأثیر قلب بر عقل را در الاهیات جاناتان ادواردز تبیین میکند.
Building up a rational theology, Jonathan Edwards believed that reason is capable of vindicating biblical teachings. He thus concurred with those who regard religious faith as possessing a cognitive side. In Edward’s theology, however, the elements of “experience” and “feeling” also have an un-ignorable status. Like Friedrich Schleiermacher, he considered the religious experience or spiritual feeling as the substance of religious faith, insisting that if man is deprived of existential limpidity, he cannot perceive the beauty of religious teachings. In Fact, purity of thought is not merely a product of rationality, but also needs a guided and pure heart free of any sins and wrong dispositions. Edwards believed that to acquire knowledge of God and of his words, man first should purify his volitional and emotional areas and avoid sin. In fact, it is our emotions and deeds which stamp their influence on our thoughts, and man’s reason has always followed his dispositions. Edward’s theology unveils heart’s domination and reason’s submission. The story of man is he thinks about and regards as true that which he likes. Edwards maintained that to prove religious belief, first one needs to be a believer rather than a philosopher and theosophist. It is the pure heart which straightens the reason so it finds its way towards the right religious thoughts. Using the descriptive-analytic method, this research explains the pure heart and straight reason and the impact of the heart on the reason in Edwards’s theology.
خلاصه ماشینی:
البته سنت اصلاحشده ژان کالون، پیش از ادواردز، نقش خویش را در پیشانی تفکر طایفهای از پروتستانها هم نهاد که آنها را پاکدینان (Puritans) میخوانند و آنها نیز در نظریاتشان «عنایت توأمان به عقل» را با «بدبینی به آن» جمع کرده بودند ((Quoted in: Morgan, 1986: 51 و اگرچه معتقد بودند پارهای از تعالیم کتاب مقدس با عقل اثباتپذیر است اما بر طبل تفاوت میان «عقل» و «حکمت الاهی» نیز میکوبیدند و میگفتند حقایق الاهی اگر با عقل انسانی تبیینپذیر باشد دیگر نه «الاهی» که «انسانی» خواهد بود و برای دیدار جمال آن نوعروس ملکوتی باید «چشم مُلکی» را بست و «دیده جان» را گشود.
بنابراین، وجود فَلتات و دشواریها در اثبات عقلی موضوعات الاهیاتی بدان سبب نیست که شواهد له این موضوعاتْ اندک است یا خداوند ابزار کشف این حقایق را در اختیار بشر نگذاشته است، که اگر اینگونه بود خدای خوبی نبود، بلکه بدین دلیل است که متألهان، آمادگی و استعداد وجودی و قلبی مناسب را برای کشف و تذوق حقایق الاهی کسب نکردهاند و به تعبیر سنایی غزنوی همچون نابینایانی هستند که به جز گرما از خورشید نصیب دیگری نمیبرند تا «دارالمُلک ایمان» را از «غوغای دنیا» مجرد نسازند و آن «قلب مهتدی» را حاصل نکنند (سنایی، 1375: قصیده 13).
ادواردز معتقد بود گناه نخستین و هبوط موجب کاستیهایی در عقل انسان شده و تناقض موجود در برخی تعالیم متن مقدس تناقضی نفسالأمری نیست، بلکه به دلیل همین نقصانی است که در عاقله انسانی وجود دارد و انسان تقدسیافته به سبب لطف عام خداوندی میتواند از آن خلاصی یابد.