چکیده:
در اوایل قرن بیستم همزمان با سیر تحولات جدید علم فیزیک، پارادایمی مطرح شد که از آن به عنوان فیزیک کوانتوم یاد میشود که یکی از اصول حاکم بر آن اصل عدم قطعیت است. اهمیت آن از این جهت است که برخی از تفاسیر آن منجر به انکار اصل فلسفی علیت خواهد شد و متعاقب آن براهین کیهانشناختی اثبات وجود خدا که همگی به نوعی بر اصل علیت استوار است از ناحیه علم تجربی به چالش کشیده می شود. در این نوشتار ضمن بررسی فیزیک کلاسیک و فیزیک کوانتوم، چالشهایی که از سوی تئوری مکانیک کوانتومی متوجه براهین کیهانشناختی میشود واکاوی خواهد شد. ادعای ما این است که میتوان تعبیری از مکانیک کوانتومی ارائه کرد که با اصل علیت سازگار باشد. در نتیجه فیزیک کوانتوم و اصل عدم قطعیت چالشی برای براهین کبهانشناختی نخواهد بود. گرچه هنوز نقدهای فلسفیای که به اصل علیت از دیدگاههای مختلف وارد شده است جای کاوش و تأمل دارد.
In the early twentieth century, along with the course of the new developments in physics, a paradigm, called quantum physics, was introduced, one principle of which is the principle of uncertainty. Its significance is in that some of its interpretations will lead to the denial of the philosophical principle of causality, and, subsequently, the challenges to the Cosmological Arguments for the existence of God, which are based on the principle of causality. In this article, although we benefit from the bases of empirical sciences, our method of studying is a philosophical one. Our claim is that we can provide a concept of quantum physics that is consistent with the principle of causality. As a result of quantum physics, uncertainty would not be a challenge for cosmological argument. Though, from different perspectives, the philosophical critique of the principle of causality has yet to be addressed.
خلاصه ماشینی:
عدم قطعيت ويژگي سيستم معرفتي و ادراکي انسان است تفسير ديگری که بسياری از جمله انيشتين به آن قائل بودند اين بود که اين عدم حتميتی که در صورت بندیهای رياضی از جهان کوانتومی ارائه شده ، ناشی از نقص معرفتی ماست و ما بايد صبر کنيم با پيشرفت زمان و علم به فرمول های پيچيده تری دست يابيم تا بتواند رفتار ذره را با دقت و تعين هرچه تمام تر تبيين و پيش بينی کند.
عدم قطعيت، ويژگي خود طبيعت اشياي ريز و ميکروسکوپي است اين تعبير که پيشتر خود هايزنبرگ به آن قائل بود، اساس و شالوده اش بر اين استوار است که احتمالاتی را که در معادلات شرودينگر مطرح شده است که در آن خواص فيزيکی منتسب به ذرات را به صورت توابعی احتمالاتی بيان میدارد توصيفی از واقعيت موجود همين جهان زيراتمی است و اين که جهان زيراتمی تنها مجموعه ای از قابليت ها و حالات ممکن است که تعيين دقيق آن برای ما ممکن نيست نه از آن جهت که تئوریهای ما هم اکنون دقيق نيست و اميد میرود نظريات دقيق تری در اين باره کشف شود و نه از آن جهت که وسايل اندازه گيری ما دقيق نيست و نمیتواند اين کميات را با دقت کافی آشکار سازد بلکه از آن جهت که واقعا هم نامتعين است و تمام حالات ممکنی که توابع احتمالاتی در بردارند قابليت تحقق دارند و ميزان اين احتمال مطابق اين قوانين مشخص شده است .
اگر آنتیرئاليست باشيم صورت بندی رياضياتی ارائه شده در مکانيک کوانتوم تنها ابزاری انگاشته میشود که پديده های مشخصی از جهان زير اتمی را برای ما تبيين میکند و بس و نمیتوان ترم های تئوريکی را که در اين نظريه وجود دارد به جهان خارج نسبت داد.
New proofs for the existence of God: contributions of contemporary physics and philosophy.