چکیده:
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، الگویی است که با انضمامی شدن مبانی بینشی و ارزشی اسلامی پدید می آید که کارآفرینی یکی از مهمترین آنهاست. مفهوم دانشگاه کارآفرین یا دانشگاه نسل سوم، مدلهای آن و چگونگی تحقق آن در کشورهای مختلف، یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل در سالهای اخیر بوده است؛ از این روی شاهد آنیم که پژوهشهای متعددی در جهت شناسایی شاخصه ها و ویژگیهای این دانشگاه به انجام رسیده است. مطالعۀ گستردۀ این پژوهشها نشان دهندۀ تمرکز پژوهشگران بر سخت افزارهای دانشگاه کارآفرین و بی توجهی آنها به اقتضائات نرم می باشد. پژوهش با رویکردی آمیخته به دنبال شناسایی عوامل نرم و سخت شکل گیری دانشگاه کارآفرین در ایران بوده است. پژوهشگر به شناسایی عوامل ذکر شده با رویکردی کیفی و استفاده از مصاحبۀ نیمه ساختار یافته و مطالعۀ کتابخانه ای و نیز تحلیل آنها با روش تحلیل تم پرداخته است. پس از آن و در گام بعدی عوامل شناسایی شده با رویکردی کمی و توزیع پرسشنامه میان خبرگان و تحلیل آنها با آزمون ناپارامتریک دو جمله ای، اعتبارسنجی و تأیید شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد دانشگاه کارآفرین در بعد نرم دارای مؤلفه های اصلی ( بازیگران کلیدی، هنجارها ، عوامل اجتماعی-فرهنگی، عوامل شخصیتی-انگیزشی) و در بعد سخت دارای مؤلفه های اصلی (سیاستها-راهبردها، زیرساختهای اطلاعاتی-اشاعه ای، زیرساختها-نهادهای پشتیبان، زیرساخت انسانی-سازمانی، زیرساختهای محیطی-دولتی، پیوندهای محیطی، نظامهای مدیریتی(آموزشی-پژوهشی)، نظامهای مدیریتی(حمایتی-ارزشیابی و مالی))می باشد.
The Islamic-Iranian pattern of progress is a kind of pattern that is realized with the inclusion of Islamic ideological and axiological foundations with entrepreneurship being one of the most important ones. The concept of entrepreneur university or the third generation university, its models and quality of its formation in various countries have been among important issues worthy of consideration during the recent years. Therefore, there are various research works available on identifying indexes and characteristics of this kind of university. A thorough review of these research works indicates expert-level concentration on software aspect of the entrepreneurship university and their inattention to the software requirements. This research paper has embarked on identifying hard and soft factors for formation of entrepreneur university in Iran. The researcher has tried to identify the aforesaid factors through a qualitative approach and with the help of semi-structured interviews, library studies, and thematic analysis. Then, in the next step, the validation of identified factors was approved through a quantitative approach with distribution of questionnaires among the experts and their analysis with nonparametric Binominal Test. Results of the research indicate that the entrepreneur university, in soft aspect retains main components of key players, norms, social and cultural factors, and personality-motivation factors and in hard aspect it retains major components of policies and strategies, information and promotional infrastructures, backup institutional infrastructures, manpower-organizational infrastructures, environmental-governmental infrastructures, environmental links, management systems, educational and research systems, supportive-evaluative and financial systems.
خلاصه ماشینی:
اين سال ششم ، شماره دوازدهم ، پاييز و زمستان ١٣٩٧ تحولات سبب تغيير نگرش به پژوهش به عنوان فعاليتي براي گسترش مرزهاي دانش شد و اين انتظار به وجود آمد که پژوهش بايد حداقل هزينه اي را که صرف آن شده است تأمين کرده و در رشد و توسعۀ کشور ايفاي نقش کند (٢٠٠١ ,Ojewal)؛ به عبارت ديگر، در چشم انداز اجتماعي ـ اقتصادي فعلي دانشگاه ها مجبورند دستاوردها و خروجي هاي خود را مقرون به صرفه ، قابل دادوستد و نيز پايدار به اجتماع و محيط اقتصادي ارائه دهند (٢٠١٨ ,Fini et.
(1395 وجود شرايطي در دانشگاه هاي کشور همچون نامتناسب بودن رشته هاي دانشگاهي و ظرفيت آنها با نيازهاي واقعي صنعت و جامعه ، تأکيد بيش از اندازه بر پژوهش صرف و بيتوجهي به تجاري سازي و انتقال دانش و فناوري حاصل از پژوهش ها، سياست هاي متغير و در موارد متعدد اشتباه آموزش عالي، بيتوجهي به تجربۀ کشورهاي موفق ، ارتباط غيرصحيح صنعت و خدمات با شناسايي عوامل سخت و نرم دانشگاه کارآفرين و ضرورت هاي الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت دانشگاه وغيره سبب مشکلات فراواني در اشتغال فارغ التحصيلان و توسعۀ اقتصاد دانش بنيان کشور شده که پيامدهاي نامطلوب فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي فراواني را براي مردم به بار آورده است .
در کشور ما در اين بعد، مديران دانشگاهي اهميت کارآفريني و مأموريت سوم دانشگاه ها را درک کرده اند و اسناد بالادستي نيز تأکيد فراواني بر تجاري سازي دانش و اقتصاد دانش بنيان دارند، اما در حوزٔە مديريت راهبردي و ارائه شناسايي عوامل سخت و نرم دانشگاه کارآفرين و ضرورت هاي الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت و ترسيم نقشۀ راه عملياتي حرکت به سمت دانشگاه کارآفرين در حوزه هاي راهبردي دانشگاه ، دچار چالش اساسي هستند.