خلاصه ماشینی:
">شیخ ابو طاهر حرمی امیر المونین مأمون و دست چپم فارغ است از آن پیش داشتم.
و دیگر روز او را کسیل کرد با کرامت بسیاری تا بمرو آوردند و چون بیاسود مأمون خلیفه در شب بدیدار وی آمد و فضل سهل با او بود و یکدیگر را گرم بپرسیدند و علی از طاهر بسیار شکر کرد و آن نکته دست چپ و بیعت باز گفت.
مامون را سخت خوش آمده و بهپسندید آنچه طاهر کرد بود و گفت:ای امام آن نخست دستی بود که بدست مبارک تو رسید،من آن چپ را راست نام کردم و طاهر را که ذو الیمینین خوانند سبب این است.
ابو الفضل بیهقی شیخ ابو طاهر حرمی رضی الله عنه روزی بر خری نشسته بود و مریدی از آن وی عنان خر گرفته بود اندر بازار همی رفت.
مرید چون این سخن شنید از غیرت ارادت خود قصد رجم آن مرد کرد و اهل بازار نیز جمله بشوریدند.
چون بخانقاه خود بازرفتند این مرید را گفت آن صندوق بیار."