خلاصه ماشینی:
"برای مثال جمعی از استادان دانشگاه اصفهان به تحلیل توانمندیهای شغلی فارغ التحصیلان دانشگاهها(7631)پرداخته و دریافتند که بخش آموزش عالی که عرضهکنندهء نیروی انسانی متخصص است و بنگاههای اقتصادی و صنعتی که متقاضی نیروی متخصص هستند،از طریق بازار کار که محل تلاقی عرضهکنندگان(دانشآموختگان متخصص)و تقاضاکنندگان(کارفرمایان بخشهای عمومی و خصوصی)است،دارای ارتباط ظریف،اما عینی و تنگاتنگی هستند که نفی آن از سوی برخی از مسؤولان نظام آموزش عالی کشور وظیفهء خطیر آن را در زمینهء افزایش ثمربخش فعالیتهای آموزش عالی یعنی تربیت نیروی انسانی متخصص مناسب با نیازمندیهای تخصصی جامعه،کاهش نمیدهد؛بنابراین این نظر که دانشگاهها و مؤسسات آموزش عای نباید به بازار کار متخصصان توجه و ابعاد مختلف آن را تجزیه و تحلیل کنند،از نظر علمی نمیتواند دیدگاه مناسبی باشد.
فلسفه و اهداف چهارچوب:در این بعد شناسایی انظتارات مدیران صنعت، آمادهسازی دانشآموختگان دانشگاهها برای رفع نیازهای بازار کار،نزدیک کردن آموزشهای دانشگاهی با نیازهای واقعی بازار کار،نزدیک کردن رابطهء نظری با عملی و شرایط واقعی در محیط کار و تعامل بیشتر دانشگاه و صنعت اشاره گردیده است.
بنابراین به نظر میرسد باتوجه به اهمیت این بعد از تحقیق و مبانی نظری ارائه شده و نتایج تحقیقات انجام شده،دانشگاهها باید بیشترین تلاش خود را بر ایجاد و تجهیز آزمایشگاهها و کارگاههای فنی و همچنین اعزام دانشآموختگان به مراکز صنعتی مرتبط با رشتههای تحصیلی تحت عنوان کارورزی برای گذراندن دروس عملی در این مراکز مصروف دارند.
پولن و استارتاپ(5891)همچنین در یک طرح پژوهشی در بریتانیا که در صدد تعیین جایگاه آموزش از دیدگاه کارفرمایان بود به این نتیجه رسیدند که نظام تعلیم و تربیت و دانشگاهها باید نسبت به موارد زیر همت گمارند: الف-گسترش و توسعهء دید دانشآموختگان ب-تقویت مهارتهای فنی موردنیاز آنان ج-افزایش دانش عمومی آنان در طرح پژوهشی دیگری که سولتانا(5991)انجام داد بیان شد که هرچند مهارتها و قابلیتهای علمی و فنی موردنیاز هستند،اما از نظر کارفرمایان و مدیران بخش صنعت،کیفیتهای تشخیص کارکنان از اهمیت بیشتر و مهمتری برخوردار بود."